معنی اسم مدبر در فرهنگ نامها : (تلفظ: modabber) (عربی) با تدبیر ، اندیشمند ، چارهگر ؛ از نامها و صفات خداوند ؛ (در قدیم) پیشکار و مشاور .
معنی اسم مدبر در لغتنامه دهخدا : مدبر. [ م ُ ب َ ] (ع ص ) پشت داده شده ؛ یعنی کسی که دولت و بخت او را پشت داده باشد؛ یعنی برگشته باشد. (از غیاث اللغات ). بخت برگشته . بدبخت . نامقبل . نعت مفعولی است از ادبار. رجوع به ادبار شود : زندگانی سلطان دراز باد هرگز به خواطر کسی نگذشته بود از ا
مدبر. [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) پشت دهنده و سپس رونده . (آنندراج ). پس رونده . (فرهنگ خطی ). عقب رونده . (فرهنگ فارسی معین ). آنکه پشت می دهد سپس می رود. (ناظم الاطباء). || نافرمانی کننده . عاصی . (فرهنگ فارسی معین ): ادبر الامر؛ ولی لفساد، ادبر الرجل ، ولی ، فهو مدبر. (از متن اللغة
مدبر. [ م ُ دَب ْ ب َ ] (ع ص ) پرورده شده . || تدبیرکرده شده . || بنده ای که پس از مرگ صاحب خود آزاده شود. (غیاث اللغات ). آن بنده که به موت خداوند آزاد گردد. (دستورالاخوان ). آنکه به مرگ خواجه آزاد شود. (مهذب الاسماء). بنده ای که از پس صاحبش آزاد شود، که آزادیش متعلق به مرگ
مدبر. [ م ُ دَب ْ ب ِ ] (ع ص ) تدبیرکننده . صاحب تدبیر. (غیاث اللغات ). چاره گر. تدبیرگر. (یادداشت مؤلف ). کارگردان . ناظم امور. کارگزار. کارساز. نعت فاعلی است از تدبیر. رجوع به تدبیر شود
: مدبری که سنگ منجنیق را
بدارد اندرین هوا دهای او.
<
منبع : معنی مدبر در فرهنگ دهخدا معنی اسم مدبر در فرهنگ فارسی معین : (مُ دَ بِّ) [ ع . ] (اِفا.) تدبیرکننده ، صاحب تدبیر.
(مُ بَ) [ ع . ] (اِمف .) بخت برگشته ، بدبخت .
معنی اسم مدبر در فرهنگ فارسی عمید : بدبخت؛ بختبرگشته.
۱. پروردهشده.
۲. (اسم، صفت) بندهای که پس از مرگ صاحب خود آزاد شود.
۱. تدبیرکننده؛ باتدبیر؛ چارهجو.
۲. از نامهای خداوند.
معنی اسم مدبر در فرهنگ مترادف متضاد : ادبار، بختبرگشته، بدبخت، شوربخت، کوربخت، مفلوک ≠ مقبل
صاحبتدبیر، صاحب اندیشه، بصیر، چارهاندیش، اندیشمند، بادرایت، سیاستمدار، کاردان، مدیر ≠ بیکیاست
معنی اسم مدبر در دیکشنری فارسی به انگلیسی : circumspect, contriver, diplomatic, judicious, politic, reasonable, thoughtful
معنی اسم مدبر در دیکشنری عربی به فارسی : پيش انديشيده , عمدي