معنی اسم عنبر در لغتنامه دهخدا : عنبر. [ عَم ْ ب َ ] (اِخ ) پدر قبیله ای است از بنی تمیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و بَلْعَنْبر فرزندان او، یعنی بنوالعنبر بحذف نون ، چنانکه بلحارث . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
عنبر. [ عَم ْ ب َ ] (ع اِ) نوعی از بوی خوش و آن سرگین ستور بحری است یا چشمه ای است آن را در آن . یا چیزی است که در قعر دریا خیزدو حیوانات بحری میخورد و میمیرد، و بیشتر در شکم ماهی یافته شود. و گویند که نوعی از موم است که بمرور ایام روان گردد و به دریا افتد و موج دریا بر کنار
منبع : معنی عنبر در فرهنگ دهخدا معنی اسم عنبر در واژهنامه آزاد : نوعی ماده خوشبو که از شکم نوعی نهنگ به نام نهنگ اسپرم یا نهنگ عنبر به دست می آید. این ماده یکی از گرانبهاترین و نایاب ترین مواد طبیعت است.
معنی اسم عنبر در فرهنگ فارسی معین : (عَ نْ بَ) (اِ.) 1 - ماده ای خوش بو که از شکم نوعی ماهی به همین نام به دست می آید.
معنی اسم عنبر در فرهنگ فارسی عمید : مادهای خوشبو و خاکستریرنگ که در معده یا رودۀ عنبرماهی تولید و روی آب دریا جمع میشود. گاهی خود ماهی را صید میکنند و آن ماده را از شکمش بیرون میآورند.
〈 عنبر اشهب: [قدیمی] نوعی عنبر خالص و تیرهرنگ.
معنی اسم عنبر در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. عنبربو
۲. گلگندم
۳. فتنه
معنی اسم عنبر در فرهنگ سره : زغال اخته
معنی اسم عنبر در دیکشنری فارسی به انگلیسی : amber
معنی اسم عنبر در دیکشنری فارسی به عربی : کهرمان
معنی اسم عنبر در دیکشنری فارسی به ترکی : amber