معنی اسم مدد در لغتنامه دهخدا : مدد. [ م ُ دَ ] (ع اِ) ج ِ مُدَّة. رجوع به مُدَّت و مُدَّة شود.
مدد. [ م ُ دُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مدید. رجوع به مدید شود.
مدد. [ م َ دَدْ ] (ع اِمص ، اِ) افزونی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص
87). زیادت . (منتهی الارب )
: دست او ابر است و دریا را مدد باشد ز ابر
نیز از دستش جهان دریای پهناور شود.
فرخی .
از م
منبع : معنی مدد در فرهنگ دهخدا معنی اسم مدد در فرهنگ فارسی معین : (مَ دَ) [ ع . ] (اِ مص .) یاری ، دستگیری .
معنی اسم مدد در فرهنگ فارسی عمید : ۱. یاری؛ کمک؛ فریادرسی.
۲. (اسم) [قدیمی] یار و یاور؛ فریادرس.
〈 مدد کردن: (مصدر متعدی، مصدر لازم) یاری کردن؛ کمک کردن.
معنی اسم مدد در فرهنگ مترادف متضاد : استعانت، استمداد، اعانت، حمایت، دستگیری، فریادرسی، کمک، مساعدت، مظاهرت، معاضدت، نصر، یاری، یاوری
معنی اسم مدد در فرهنگ سره : یار
معنی اسم مدد در دیکشنری فارسی به انگلیسی : assist, assistance, help, succor, succour
معنی اسم مدد در دیکشنری فارسی به عربی : مساعدة
معنی اسم مدد در دیکشنری عربی به فارسی : توسعه دادن , تمديد کردن , عموميت دادن