معنی اسم حریف در فرهنگ نامها : (تلفظ: harif) (عربی) (در قدیم) همنشین و معاشر ، یار ، دوست ؛ (در قدیم) معشوق .
معنی اسم حریف در لغتنامه دهخدا : حریف . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) هم پیشه . همکار. هم حرفت . ج ، حُرَفاء :
دشمنند این ذهن و فطنت را حریفان حسد
منکرند این سحر و معجز را رفیقان ریا.
خاقانی .
با حریفان درد مهره ٔ مهر
بر بساط قلندر اندازیم .
حریف . [ ح ِرْ ری ] (ع ص ) تیز. دژن . زبان گز. تند. سخت تیز. سخت تند. حکیم مؤمن گوید: حِرّیف ؛ به معنی گزنده است که اجزاء او در زبان فرورفته و بسیار بگزد و تفریق اجزاء او کند و فعل آن تحلیل و تنقیه و تعفین واحراق و تلطیف است بجهت شدت حرارت . (تحفه ). و صاحب ذخیره گوید: حِرّی
منبع : معنی حریف در فرهنگ دهخدا معنی اسم حریف در فرهنگ فارسی معین : (حَ) [ ع . ] (ص .) 1 - هم پیشه ، همکار. 2 - هماورد. 3 - هم پیاله .
معنی اسم حریف در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. دوست، رفیق، یار، همدم
۲. محبوب، معشوق
۳. همراه، هممجلس، هممحفل، همنشین، معاشر
۴. همپیشه، همکار
۵. مدعی، معارض، مخالف
۶. هماورد
۷. رقیب
۸. طرف مقابل، طرف مخالف
۹. همزور، همنبرد
۱۰. همشان، هممقام
۱۱. همپیاله، همپیک
معنی اسم حریف در فرهنگ سره : هماورد، هم آورد
معنی اسم حریف در دیکشنری فارسی به انگلیسی : adversary, antagonist, contestant, rival, opponent, side
معنی اسم حریف در دیکشنری فارسی به عربی : خصم , مباراة , معارض , منافس
معنی اسم حریف در دیکشنری فارسی به ترکی : rakip, karşı taraf