معنی اسم لطیف در فرهنگ نامها : (تلفظ: latif) (عربی) نرم و خوشایند ، ظریف و زیبا ؛ ملایم و خوش آهنگ ؛ (به مجاز) چابک و ماهر در نواختن؛ حساس ؛ از نامها و صفات خدا ؛ (در قدیم) خوشگوار ؛ (در قدیم) (به مجاز) معشوقِ ظریف و زیبا ؛ سنجیده و دقیق و بدیع ؛ نکته سنج ؛ (در حالت قیدی) (درقدیم) (به مجاز) با ظرافت و مهارت .
معنی اسم لطیف در لغتنامه دهخدا : لطیف . [ ل َ ] (اِخ ) (سید...) ابن رکن الدین محمدبن تاج الدین ابومیرةبن کمال الدین ابی الفضل احمدبن محمدبن ضیاءالدین ابوالرضا فضل اﷲ الراوندی بن علی بن عبیداﷲبن محمدبن عبیداﷲبن الحسن . پدر زن شاه شجاع از امرای آل مظفر فارس ، ممدوح حافظ شیرازی . (عمدةالطالب چ بمبئی صص لطیف . [ ل َ ] (اِخ ) (مولانا...) شخصی لطیف و ظریف است و شعر خوب دارد و از جمله ٔ شعر او این است :
دهان به خنده ٔ شیرین چو یار بگشاید
گره ز جان من دل فگار بگشاید
میان عارض گلگون ، دهان خندانش
چو غنچه ای است که در لاله زار بگشاید.
(مجالس النفا
لطیف . [ ل َ ] (اِخ ) از شعرای اصفهان است در عهد محمدشاه . به هندوستان رفت و در دهلی متوطن شد. این بیت او راست :
به عزم گریه نشستم به رهگذار کسی
که بر رهش ننشیند دگر غبار کسی .
(قاموس الاعلام ترکی ).
لطیف . [ ل َ ] (اِخ ) از شعرای قرن نهم عثمانی و از مردم بروسه و مشهور به طوطی لطیف . روزگاری کار قضا کرد و از ثروت پدر و دسترنج خویش در استانبول مدرسه ای ساخت و در آن بقیه ٔ عمر به تدریس علوم به سر برد. این بیت او راست :
گر کمز تو سن چرخی مه نودن فراغم وار
بوعالم کشت زا
لطیف . [ ل َ ] (اِخ ) تخلص شاعری است از مردم قزوین . این بیت او راست :
ای دیده خون ببار مبادا که پای یار
ممنون دستگیری رنگ حنا شود.
(قاموس الاعلام ترکی ).
منبع : معنی لطیف در فرهنگ دهخدا معنی اسم لطیف در فرهنگ فارسی معین : (لَ) [ ع . ] (ص .) 1 - نرم و نازک . 2 - نیکو، نغز.
معنی اسم لطیف در فرهنگ فارسی عمید : ۱. نرم و نازک.
۲. مهربان؛ خوشخو.
۳. خوشاندام.
۴. زیبا و ظریف.
۵. (اسم) از نامهای باریتعالی.
۶. [قدیمی، مجاز] سنجیده و دقیق.
۷. [مقابلِ کثیف] (فلسفه) [قدیمی] غیرمادی.
معنی اسم لطیف در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. ظریف، نازک
۲. ترد، شکننده
۳. زیبا، گلاندام، گلپیکر، نازکاندام، نازکبدن، نازکتن
۴. شیرین، نغز
۵. ریز، ریزه، سبک ≠ زمخت، ضخیم، کلفت
معنی اسم لطیف در فرهنگ سره : نرم
معنی اسم لطیف در دیکشنری فارسی به انگلیسی : exquisite, fair , frail, gossamer, light, nice, silky, smooth, soft, softly, tender, thin, thin-skinned
معنی اسم لطیف در دیکشنری فارسی به عربی : حساس , حميد , خيط رقيق , عرض , غازي , غرامة , غير ملحوظ , لطيف , معرض , نادر , ناعم , هش