معنی نام حریر

معنی ابریشم، نوعی پارچه‌ی ابریشمی نازک، نماد هر چیز نرم و لطیف
جزئیات اسم حریر
نام حریر به معنای «ابریشم، نوعی پارچه‌ی ابریشمی نازک، نماد هر چیز نرم و لطیف» یک نام دخترانه عربی با املای [ ح ر ی ر ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 905 نفر با اسم حریر در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم حریر
👧 جنسیت اسم دخترانه
🗣 تلفظ به فارسی حریر
📣 آوانگاری /harir/
🌍 ریشه اسم عربی
🆎 به انگلیسی Harir
🔢 ابجد 418
🔝 فراوانی 905
اطلاعات بیشتر

معنی اسم حریر در لغت‌نامه دهخدا : حریر. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش کرند به قصرشیرین . دامنه و سردسیر است و 28 تن سکنه ٔ مسلمان دارد. زبانشان کردی و فارسی است . آب از سراب محلی و محصول آن غلات ، حبوبات ، صیفی ، لبنیات ، انگور، توتون ، چغندر قند و مختصر میوه جا


حریر. [ ح َ ] (ع اِ) ابریشم . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (منتهی الارب ). مستخرج از قز پس از تنقیه ٔ آن و خروج کرم و آنچه از قز گیرند پس ازخبه کردن کرم در آفتاب و جز آن . ابن ماسه گوید: آنگاه که کرم ابریشم بر خویش تنید و کار تنیدن به پایان آمد، اگر کناغ (پیله ) را
حریر. [ ح ُ رَ ] (اِخ ) یکی از علمای موسیقی ، استاد اسحاق بن ابراهیم موصلی .

حریر. [ ح َ ] (اِخ ) نام کوهی سیاه ، ظاهراً در دیار عوف بن عبدبن ابی بکر.

حریر. [ ح َ] (اِخ ) نام اسپ میمون بن موسی مری . (تاج العروس ).

منبع : معنی حریر در فرهنگ دهخدا

معنی اسم حریر در فرهنگ فارسی معین : (حَ) [ ع . ] (اِ.)1 - پرنیان ، ابریشم . 2 - پارچة ابریشمین .

معنی اسم حریر در فرهنگ فارسی عمید : ۱. ابریشم.
۲. پارچۀ ابریشمی.
۳. جامۀ ابریشمی؛ پرنیان؛ پرند.

معنی اسم حریر در فرهنگ مترادف متضاد : ابریشم، اطلس، پرند، پرنیان، دیبا

معنی اسم حریر در فرهنگ سره : ابریشم، پرنیان

معنی اسم حریر در دیکشنری فارسی به انگلیسی : silk

مشاهیر
هوشنگ حریرچیان (بازیگر)
معنی اسم حریر چیست؟

ابریشم، نوعی پارچه‌ی ابریشمی نازک، نماد هر چیز نرم و لطیف

منشا و ریشه اسم حریر چیست؟

اسم عربی

چند نفر با اسم حریر در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 905 نفر با اسم حریر در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم حریر چیست؟

اسم هایی که به حریر میاد : حریه، حرمت، حره، حریرگل، تقدیر، دلپذیر، عبیر، عزیر، حریرگل، جریر، جهانشیر، حریف، دمیر، رهامیر

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)