معنی اسم انسی در فرهنگ نامها : (تلفظ: ensi) (عربی ـ فارسی) ( اِنس = انسان، بشر + ی (پسوند نسبت)) ، مربوط به انس ، انسانی ؛ (در قدیم) فردی از انس ، انسان .
معنی اسم انسی در لغتنامه دهخدا : انسی . [ اُ ] (اِخ ) عبدالرحمن خان بن بختیارخان دهلوی . صوفی و شاعر بود و در 1025 هَ . ق . درگذشت . از اوست :
گر دل ز غم دوست سلامت بودی
آماجگه تیر ملامت بودی
گویند قیامتی و دیداری هست
ای کاش که امروز قیامت بودی .
انسی . [ اَ سا ] (ع اِ) دردگین نسا. (منتهی الارب ). دردگین رگ نسا. (ناظم الاطباء). مبتلا به نقرس . (یادداشت مؤلف ). || رگی است در ساق سفلی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نام رگی در ساق سفلی و عامه آن را عرق انثی گویند. (یادداشت مؤلف ). || قسمتی از شهب و ثوابی نجوم که ب
انسی . [ اِ ] (ع ص نسبی ، اِ) ضد وحشی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)
: نه وحشی دیدم آنجا و نه انسی
نه راکب دیدم آنجا و نه راجل .
منوچهری .
که عمری شد که همجنسی ندیدم
بجز وحشی دگر انسی ندیدم .
انسی . [ اِ / اَ ن َ ] (ع اِ) واحد انس . (از اقرب الموارد).واحد انس یعنی یک نفر آدم از مردم . (ناظم الاطباء). آدمی . (آنندراج ) (مؤید الفضلاء) (ترجمان القرآن جرجانی ). مردم . انسان . یکی از مردم . یک انسان . یک آدمی . یک انس . (یادداشت مؤلف
انسی . [ اُ ] (اِخ ) اسماعیل بیگ شاملو. شاعر بود.بهند رفت و به حضور شاهجهان رسید و در سال
1026 هَ . ق . کشته شد . از اوست :
آنرا که عقل بیش غم روزگار بیش
دیوانه باش تا غم تو دیگران خورند.
(از الذریعة قسم
1 منبع : معنی انسی در فرهنگ دهخدا معنی اسم انسی در فرهنگ فارسی عمید : یک تن از مردم.
معنی اسم انسی در دیکشنری فارسی به عربی : اجتماعي