معنی نام اطلسی

جزئیات اسم اطلسی
نام اطلسی به معنای «منسوب به اطلس، از جنس اطلس» یک نام دخترانه فارسی با املای [ ا ط ل س ی ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 101 نفر با اسم اطلسی در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم اطلسی
👧 جنسیت اسم دخترانه
🗣 تلفظ به فارسی اطلسی
📣 آوانگاری /atlasi/
🌍 ریشه اسم فارسی
🆎 به انگلیسی Atlasi
🔢 ابجد 110
🔝 فراوانی 101
اطلاعات بیشتر

معنی اسم اطلسی در فرهنگ نام‌ها : (تلفظ: atlasi) (معرب - فارسی) (اطلس + ی (پسوند نسبت)) ، منسوب به اطلس، از جنس اطلس ، ← اطلس؛ (در گیاهی) گیاهی است زینتی از تیره‌ی بادنجانیان دارای گل شیپوری و خوشبو به رنگ‌های سفید ، صورتی ، ارغوانی یا سرخ.

معنی اسم اطلسی در لغت‌نامه دهخدا : اطلسی . [ اَ ل َ ] (اِ) قسمی از گُل است . (فرهنگ نظام ). یک قسم گل الوان . (ناظم الاطباء) :
اطلسی از جمله گلها خوشتر است
اطلسی چادرنماز دلبر است .

ناصرالدین شاه .


و رجوع به گل اطلسی شود.

اطلسی . [ اَ ل َ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به فلک اطلس ای فلک نهم . از فرهنگ سکندرنامه وفرهنگ فرنگ . (آنندراج ). || خواجه سرا را گویند. خصی سیاه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || املس . (کازمینسکی ).

اطلسی .[ اَ ل َ ] (اِخ ) در تداول تازیان بر اقیانوس اطلس اطلاق شود. رجوع به اقیانوس اطلس و اعلام المنجد شود.

منبع : معنی اطلسی در فرهنگ دهخدا

معنی اسم اطلسی در فرهنگ فارسی معین : ( ~.) (اِ.)نوعی گل شیپوری با رنگ - های آبی ، سفید، بنفش که دارای عطر ملایمی می باشد.

معنی اسم اطلسی در فرهنگ فارسی عمید : ۱. از جنس اطلس.
۲. مانند اطلس.
۳. (زیست‌شناسی) گل شیپوری به رنگ‌های مختلفِ آبی، بنفش، سرخ، و سفید که در باغچه‌ها کاشته می‌شود.
۴. نوعی آب‌نبات با خط‌های رنگین

معنی اسم اطلسی در دیکشنری فارسی به عربی : حرير

مشاهیر
سیامک اطلسی (بازیگر)
معنی اسم اطلسی چیست؟

منسوب به اطلس، از جنس اطلس

منشا و ریشه اسم اطلسی چیست؟

اسم فارسی

چند نفر با اسم اطلسی در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 101 نفر با اسم اطلسی در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم اطلسی چیست؟

اسم هایی که به اطلسی میاد : اطرا، اطلس، اطهر، اطهره، قدسی، ملیسی، نانسی، نرگسی، عیسی، محمد عیسی، محمد موسی، موسی، نرسی

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)