معنی نام ارم

جزئیات اسم ارم
نام ارم به معنای «دختر زیبا و با طراوت» یک نام دخترانه عربی با املای [ ا ِ ر َ م ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 101 نفر با اسم ارم در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم ارم
👧 جنسیت اسم دخترانه
🗣 تلفظ به فارسی اِرَم
📣 آوانگاری /eram/
🌍 ریشه اسم عربی
🆎 به انگلیسی Eram
🔢 ابجد 241
🔝 فراوانی 101
اطلاعات بیشتر

معنی اسم ارم در لغت‌نامه دهخدا : ارم . [ اَ رَ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک اهواز. || ناحیه ای است به سیراف . (آنندراج ). قریه ای است بشش فرسنگی مشرق شهر داراب . (فارسنامه ).


ارم . [ اَ ] (اِ) مابین آرنج و دوش یعنی بازو .

ارم . [ اَ ] (اِخ ) ملتقای قبائل راس و جندی از جنود آن .

ارم . [ اَ ] (ع مص )خوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). خوردن تمام آنچه بر خوان باشد. خوردن همه ٔ آنچه هست بر خوان و جز آن : ارم ما علی المائدة؛ خورد آن چه در خوان بود و نگذاشت از آن چیزی را. (منتهی الأرب ). || دندان بر چیزها نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). گزیدن بدندان : ا
ارم . [ اَ رَ ] (اِخ ) ابن زرّ. صحابی است .

منبع : معنی ارم در فرهنگ دهخدا

معنی اسم ارم در فرهنگ فارسی معین : (اِ رَ) [ ع . ] (اِ.) نام باغی که شداد پسر عاد به تقلید از صفات بهشت درست کرده و دعوی خدایی نمود، اما هنگام داخل شدن در آن جان باخت .

معنی اسم ارم در فرهنگ فارسی عمید : در روایات، شهر یا باغی که شدّاد بنا کرد و به‌منزلۀ بهشت زمینی بوده است: ◻︎ زمین گشت پُرسبزه و آب و نم / بیاراست گیتی چو باغ ارم (فردوسی: ۲/۶۴)، ◻︎ تا بوستان به‌سان بهشت ارم شود / صحرا ز عکس لاله چو بیت‌الحرم شود (منوچهری: ۱۸۴). Δ اشاره به آیۀ إِِرَمَ ذاتِ‌الْعِماد (فجر، ۷)

معنی اسم ارم در فرهنگ مترادف متضاد : بهشت، پردیس، جنان، جنت، فردوس، مینو، نعیم ≠ دوزخ

معنی اسم ارم در دیکشنری فارسی به عربی : شعار

مشاهیر
ارمین صنایعی (آهنگساز)
ارمین (فیلسوف)
غزل صارمی (بازیگر)
فاطیما بهارمست (بازیگر)
نارملا (خواننده)
یدالله طارمی (شاعر)
معنی اسم ارم چیست؟

دختر زیبا و با طراوت

منشا و ریشه اسم ارم چیست؟

اسم عربی

چند نفر با اسم ارم در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 101 نفر با اسم ارم در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم ارم چیست؟

اسم هایی که به ارم میاد : ارتا، ارتادخت، اردی، اردیبهشت، ارزنده، محترم، اکرم، آزرم، شاسپرم، سارمه، شارمین، فارمیس، کارمانیا، کارمن، کارمیلا، نارملا، نارمیلا، نارمینا، نگارموژان، کرم، کهرم، محرم، مکرم، نیرم

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)