معنی اسم نوا در فرهنگ نامها : (تلفظ: navā) صدای موسیقیایی، نغمه؛ (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاههای هفتگانهی موسیقی سنتی ایران؛ آوازِ پرندگان خوش صدا ، مانند بلبل ؛ (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) آواز ، از الحان قدیمی، پرده ، مقام ؛ سامان و ترتیب و نظم ؛ (در قدیم) (به مجاز) نفع و سود ، فراخی نعمت ، فراخی.
معنی اسم نوا در لغتنامه دهخدا : نوا. [ ن َ ] (اِخ ) ملا علی ، متخلص به نوا. از شاعران قرن سیزدهم هجری است . رجوع به فرهنگ سخنوران ص 616 شود.
نوا. [ ن َ ] (اِخ ) میرزا آقاجان یزدی ، متخلص به نوا. از شاعران قرن سیزدهم هجری است . رجوع به حدیقة الشعراء نسخه ٔ خطی و فرهنگ سخنوران ص
616 شود.
نوا. [ ن َ ] (اِخ ) حیدرعلی (میرزا...)، فرزند آقا محمدمهدی آسوده ٔ شیرازی ، ملقب به تاج الشعراء و متخلص به نوا. از شاعران قرن سیزدهم هجری است . او راست :
پروانه وار سوختنم آرزو بُوَد
امشب که آفتاب بود شمع محفلم .
در پای او ز شوق دهم جان اگر کند
از راه مهر دست حمای
نوا. [ ن َ ] (اِ) وسایل زندگی . آنچه زندگی رادرخور است . (سعید نفیسی ، تعلیقات تاریخ بیهقی ، از حاشیه ٔ برهان چ معین ). روزی . قوت . (جهانگیری ) (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه برای حیات باید، از خورش و پوشش و آلات و جز آن . (یادداشت مؤلف ). ساز و بر
نوا. [ ن َ ] (اِخ ) احمد (سید...)، فرزند مولوی دلیل اﷲ دهلوی بدایونی ، ملقب به ظهوراﷲخان و متخلص به نوا. از پارسی گویان قرن سیزدهم هندوستان است ، به سال
1229 هَ . ق . سفری به ایران کرد و از فتحعلی شاه قاجار لقب «سعدی هند» گرفت ، سپس به هندوست
منبع : معنی نوا در فرهنگ دهخدا معنی اسم نوا در واژهنامه آزاد : (Nova) ادا - تقلید صدا
معنی اسم نوا در فرهنگ فارسی معین : (نَ) [ په . ] (اِ.) 1 - نغمه ، سرود. 2 - مال ، دارایی . 3 - نام مقامی از دوازده مقام موسیقی . 4 - گرو، گروگان . 5 - رونق .
معنی اسم نوا در فرهنگ فارسی عمید : ۱. نغمه.
۲. (موسیقی) از دستگاههای هفتگانۀ موسیقی ایرانی.
۳. (موسیقی) [قدیمی] آواز.
۴. (موسیقی) [قدیمی] پرده.
۵. (موسیقی) [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی.
۱. اسباب معاش؛ خوراک و توشه.
۲. گروگان: ◻︎ به نوا نیست هیچ کار مرا / تا دلم نزد زلف او به «نوا»ست (خفاف: شاعران بیدیوان: ۲۹۵).
۳. سروسامان.
۴. هدیهای که به نزد شاه میفرستادند.
۵. (اسم مصدر) [مجاز] رونق؛ نیکویی حال.
معنی اسم نوا در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. آوا، آواز، آهنگ، آهنگ، ترنم، دستان، دستگاه، سرود، لحن، مقام، ملودی، موسیقی، نغمه
۲. ثروت، دارایی، مال، هستی
۳. آذوقه، برگ، توشه، خوراک، گذران، معیشت
۴. نواده، نوه
۵. رهن، گروگان، گرو
۶. اسباب، سوروسات
۱. آواز، آوا
۲. ناله
۳. پرده، مقام
۴. آذوقه، خوراک، غذا
معنی اسم نوا در دیکشنری فارسی به انگلیسی : air, tone, tune
معنی اسم نوا در دیکشنری فارسی به عربی : نغمة