معنی اسم پیوند در فرهنگ نامها : (تلفظ: peivand) (بن مضارعِ پیوستن)، پیوستن؛ پیوسته بودن دو یا چند کس ؛ ازدواج؛ عهد و پیمان ؛ (در قدیم) خویشی، بستگی؛ (در قدیم) آن که نسبتی دارد یا خویشاوند است ؛ (در قدیم) عهد و پیمان .
معنی اسم پیوند در لغتنامه دهخدا : پیوند. [ پ َ / پ ِ وَ ] (اِ) خویش و تبار. (برهان ). خویشاوند. قوم . نزدیک نسبی . خاندان . دوده . خویش نسبی . نسب . عشیرت . کس :
بر و بوم و پیوند بگذاشتی
فراوان به ره رنج برداشتی .
فردوسی .
پیوند. [ پ َ
/ پ ِ وَ ] (اِ) عمل فرو بردن پوست درختی در درخت دیگر یا وصل کردن شاخه و یا جزئی از شاخه ٔ درختی بدرخت دیگر تا درخت دوم بار دهد یا بار نیکوتر دهد و یا باری چون بار درخت نخستین دهد. وآن را انواع و اقسام است چون : پیوند اسکنه . پیون
پیوند. [ پ َ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهریارشهرستان تهران دارای
20 تن سکنه . زمستان از ایل میش مست به این ده می آیند. از طریق رباطکریم و حصارساقی بدانجا ماشین میرود. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج
1).
پیوند.[ پ َ وَ ] (اِخ ) نام والی ابخاز، معشوق الرئیس الشهید ابوالقاسم علی بن ابی طیب الباخرزی و ظاهراً قاتل وی . (رجوع شود به لباب الالباب عوفی چ اروپا ج
1 ص
69).
منبع : معنی پیوند در فرهنگ دهخدا معنی اسم پیوند در فرهنگ فارسی معین : (پَ یا پِ وَ) (اِ.) 1 - پیوستگی ، اتصال . 2 - بستگی ، وصلت . 3 - خویشاوند، قوم . 4 - رشته هایی که ماهیچه ها را به یکدیگر متصل می کنند. 5 - وصل کردن شاخة درختی به درختی دیگر از همان نوع که میوه هایش نامرغوب است ، برای بهتر شدن میوه ها. 6 - ترکیب .
معنی اسم پیوند در فرهنگ فارسی عمید : ۱. = پیوستن
۲. (اسم مصدر) اتصال؛ پیوستگی؛ همبستگی.
۳. (اسم مصدر) ازدواج؛ وصلت: پیوندتان مبارک باد.
۴. (اسم مصدر) (زیستشناسی) اتصال جوانه یا شاخۀ درختی به شاخه یا ساقۀ درخت دیگر که از همان نوع یا شبیه آن باشد و این عمل برای تبدیل میوههای پست و نامرغوب به میوههای درشت و خوب و ازدیاد
معنی اسم پیوند در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. اتصال، پیوستگی، ربط
۲. ازدواج، مواصلت، نکاح، وصال، وصل
۳. بستگی، خویشی، رابطه، نزدیکی
۴. اتحاد، اتصال، ارتباط، انتساب، بند، ربط ≠ انفصال
معنی اسم پیوند در دیکشنری فارسی به انگلیسی : alliance, association, bonds, cement, communion, conjunction, connection, couple, fusion, graft, implant, junction, juncture, knot, linkage, merger, relation, relationship, tie-in, tie-up, transplant, transplantation
معنی اسم پیوند در دیکشنری فارسی به عربی : اتحاد , ترابط , رابطة , رباط , فساد ، اِتّصالٌ