معنی اسم کمند در فرهنگ نامها : (تلفظ: kamand) (به مجاز) آنچه به وسیلهی آن کسی را گرفتار میکنند ، دام ؛ (در قدیم) (به مجاز) گیسو .
معنی اسم کمند در لغتنامه دهخدا : کمند. [ ک َ م َ ] (اِ) ریسمانی باشد که در وقت جنگ در گردن خصم انداخته به خود کشند و گاهی شخصی یا چیزی را از جای بلند نیز بر آن انداخته به خود می کشند. (آنندراج ) . دام و طنابی که در جنگ بر گردن دشمن انداخته به جانب خود کشند. (ناظم الاطباء). پهلوی : کَمَند، کردی : کَمَن (طناب
کمند. [ ک َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فیروز شهرستان دماوند است و
155 تن سکنه دارد. تنگه ٔ سر نزاع که در
3هزارگزی شرق این ده واقع است ، از نظر نظامی و دفاع از منطقه ٔ سمنان قابل اهمیت است . دو امام
کمند. [ ک َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مهرانروداست که در بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع است و
178 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
4).
منبع : معنی کمند در فرهنگ دهخدا معنی اسم کمند در فرهنگ فارسی معین : (کَ مَ) (اِ.) ریسمان و طنابی که برای اسیر کردن انسان یا حیوان به کار برند.
معنی اسم کمند در فرهنگ فارسی عمید : ۱. طنابی بلند با سری حلقهمانند برای گرفتار کردن انسان یا حیوان.
۲. [مجاز] آنچه بهوسیلۀ آن کسی را اسیر و گرفتار کنند؛ دام: پسرک سرانجام در در کمند او افتاد.
۳. زلف؛ گیسو.
〈 کمند انداختن: (مصدر لازم) [قدیمی] به کار بردن کمند برای گرفتار ساختن کسی یا حیوانی یا برای بالا رفتن از جا
معنی اسم کمند در فرهنگ مترادف متضاد : طناب، مقود
معنی اسم کمند در دیکشنری فارسی به انگلیسی : lasso, negative, rope
معنی اسم کمند در دیکشنری فارسی به عربی : انشوطة , زمجرة , فک
معنی اسم کمند در دیکشنری فارسی به ترکی : kement