معنی اسم واثق در فرهنگ نامها : (تلفظ: vāseq) (عربی) (در قدیم) دارای اطمینان ، مطمئن ؛ استوار ، قطعی ؛ دارای حسن ظن و اعتماد کننده.
معنی اسم واثق در لغتنامه دهخدا : واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) مکهن لال قوم کایتهه یکی از شاعران هند و ساکن قصبه ٔ «ملانوان » از نواحی لکهنو بود. اشعار او دارای مضامین لطیفی است ، از اوست :
شب سوی من راه از غلط افتاد خود کام مرا
برگشت همچون روز من بشنید چون نام مرا.
#
حوران برند کح
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای اصفهان . از اوست :
ای آنکه ترا زیاده از جان دارم
در عشق تو نی سر و نه سامان دارم
تا دل دارم درد تو دارم در دل
تا جان دارم غم تو در جان دارم .
(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 576واثق . [ ث ِ ] (ع ص ) اعتماددارنده . (تاج العروس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مطمئن : به همّت بلند و عقل کامل برزویه واثق گشتند. (کلیله و دمنه ). چون مزاج این باشد به چه تأویل خردمند بدان واثق تواند بود. (کلیله و دمنه ).
گر خاص قرب حق نشوم واثقم بد
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) قاسم بن محمدبن قاسم یکی از ملوک دوران اول حمودیه (بنوحمود) در جزیرةالخضراء (اندلس ) بود که در حدود سالهای (
440 تا
450 هَ . ق . =
1048-
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) محمد چهارم معروف به واثق مرینی یکی از امرای بنی مرین است که در سال 788 هَ . ق . حکومت یافته . (از طبقات اسلام ص 49).
منبع : معنی واثق در فرهنگ دهخدا معنی اسم واثق در فرهنگ فارسی معین : (ثِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - اطمینان دارنده . 2 - استوار، محکم .
معنی اسم واثق در فرهنگ فارسی عمید : ۱. اطمینانکننده؛ اعتماددارنده.
۲. محکم؛ استوار.
معنی اسم واثق در فرهنگ مترادف متضاد : پایدار، ثابت، محکم، مطمئن، معتمد، ≠ نامطمئن
معنی اسم واثق در دیکشنری فارسی به انگلیسی : absolute, known
معنی اسم واثق در دیکشنری عربی به فارسی : مطملن , دلگرم , بي پروا , رازدار , امانتي , اعتمادي , معتمد , ثابت , وابسته به امين ترکه