معنی اسم نوری در فرهنگ نامها : (تلفظ: nuri) (عربی ـ فارسی) (نور + ی (پسوند نسبت)) ، منسوب به نور ، مربوط به نور ؛ روشن و درخشان؛ (در گیاهی) نوعی زردآلوی درشت و کشیده به رنگ زرد ؛ (در قدیم) نوعی طوطی .
معنی اسم نوری در لغتنامه دهخدا : نوری . [ ری ی ] (ع اِ) واحد نَوَر، به معنی مختلس . (از اقرب الموارد). رجوع به نَوَر و نَوَرة شود. || (ص نسبی ) منسوب است به نور. رجوع به نوری شود.
نوری . (اِ) نوعی از زردآلوی . (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ).قسمی زردآلوی درشت و بسیار شیرین و آبدار و هسته شیرین . مقابل زردآلو انک . (یادداشت مؤلف )
: از نوری آن به وجه احسن
شد ذائقه را چراغ روشن .
تأثیر (از آنندراج
نوری . (اِخ ) ... بیگ خان لاهوری . از پارسی گویان قرن دهم هجری هندوستان و از معاصران تقی اوحدی است . او راست :
اظهار مهرِ بی حد من کرد سرکشش
خود بر میان قاتل خود تیغ بسته ام .
(از صبح گلشن ص
560) (از فرهنگ سخنوران ).
نوری . (اِخ ) ... هروی ، مشهور به نوری دندانی . از شاعران و ظریف طبعان قرن دهم هجری است . گویند: دندانش از غایت درازی از لبهایش برآمده بود...از این جهت خود را به دندانی ملقب نمود. او راست :
وصیتی است که بعد از وفات من یاران
کنند لوح مزارم ز هر دو دندانم
سخن چگونه ک
نوری . (اِخ ) احمدبن محمد نوری ، مکنی به ابوالحسن یا ابوالحسین . از کبار مشایخ صوفیان است . رجوع به ابوالحسن نوری و نیز رجوع به تذکرة الاولیاء چ استعلامی ص
862 و
464 شود.
منبع : معنی نوری در فرهنگ دهخدا معنی اسم نوری در دیکشنری فارسی به انگلیسی : optical, photo-