معنی اسم لون در لغتنامه دهخدا : لون . [ ل َ وَ ] (هندی ، اِ) به هندی نمک است . (فهرست مخزن الادویه ). || (اِخ ) نام یکی از دریاهای ششگانه است در اصطلاح مردم هند. (رجوع به ماللهند بیرونی ص 117 شود).
لون . [ ل ُ وِ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان کشور بخش پاپی شهرستان خرم آباد واقع در
36000گزی جنوب باختری سپیددشت و
7000گزی باختر ایستگاه کشور. دارای
48 تن سکنه است . (از فرهنگ
لون . [ ل َ ] (اِخ ) لوین (هر دو کلمه ). لقب محمدبن سلیمان حافظ است . (منتهی الارب ).
لون . [ ل َ ] (ع اِ) رنگ . گونه چون زردی و سرخی و مانند آن . (منتهی الارب ). مطلق رنگ . (برهان ). رنگ . (ترجمان القرآن جرجانی ). فام .رنج . (لغت محلی شوشتر ذیل کلمه ٔ رنج ). بَوص . بُوص . ردع . نجار. نُجار. (منتهی الارب ). فام و گون در کلمات مرکبه ، چون لعل فام و لعلگون . ج ،
منبع : معنی لون در فرهنگ دهخدا معنی اسم لون در فرهنگ فارسی معین : (لُ) [ ع . ] (اِ.) رنگ ، گونه . ج . الوان .
معنی اسم لون در فرهنگ فارسی عمید : ۱. رنگ.
۲. گونه، نوع.
معنی اسم لون در فرهنگ مترادف متضاد : رنگ، صبغه، فام، گون، گونه
معنی اسم لون در دیکشنری فارسی به انگلیسی : color, tone
معنی اسم لون در دیکشنری عربی به فارسی : رنگ , فام , بشره , تغيير رنگ دادن , رنگ کردن , ملون کردن