معنی اسم کبیر در لغتنامه دهخدا : کبیر. [ ] (اِ) اسم هندی توتیاست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
کبیر. [ ک َ ] (اِ) شوره زار. کویر. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به کویر شود.
کبیر. [ ک َ ] (اِ) کهور. غاف . (یادداشت مؤلف ). رجوع به غاف وکهور شود. || (در برازجان ) نام نوعی درخت است . (یادداشت مؤلف ).
کبیر. [ ک َ ] (اِخ ) (قاضی شیخ ...) معاصر شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم عثمانی ، و مدت پنجاه سال قاضی ماضی الحکم اردبیل بود و طبیب حاذق آن ملک و افتاء و تدریس آن دیار نیز به او متعلق بود. در جنگ شاه اسماعیل با سلطان سلیم اسیر سلطان سلیم گشت و با آنکه پادشاه عثمانی حکم به کشتن
کبیر. [ ک َ ] (اِخ ) لقب اسکندر مقدونی است . رجوع به اسکندر مقدونی شود.
منبع : معنی کبیر در فرهنگ دهخدا معنی اسم کبیر در فرهنگ فارسی معین : (کَ) [ ع . ] (ص .) بزرگ . ج . کبراء.
معنی اسم کبیر در فرهنگ فارسی عمید : ۱. [جمع: کبار و کبراء] بزرگ.
۲. (اسم) (ادبی) در عروض، از بحور شعر بر وزن «مفعولات مفعولات مستفعلن».
معنی اسم کبیر در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. بزرگ، عظیم، کلان، معظم
۲. قاید، نبیل
۳. بالغ، رشید
۴. شورهزار، کویر
معنی اسم کبیر در فرهنگ سره : بزرگ
معنی اسم کبیر در دیکشنری فارسی به انگلیسی : adult, great
معنی اسم کبیر در دیکشنری فارسی به عربی : بالغ , عظيم