معنی اسم فصیح در لغتنامه دهخدا : فصیح . [ ف َ ] (اِخ ) مولانا فصیح . شخصی تواناست و در دانش بی نظیر و بی همتا و در خدمت جوکی میرزا می بود و کتابت قصرهای باغات او از شعر فصیح است و تتبع قصیده ٔمصنوع سلمان کرده و مخزن الاسرار نظامی را نیز جواب گفته ، و این بیت در باب نهان داشتن اسرار از اوست :
هر نفسی کز تو
فصیح . [ ف َ ] (ع ص ) زبان آور. (منتهی الارب ). دارای فصاحت : رجل فصیح . (از اقرب الموارد)
: وزیر پرسید که امیران را چون ماندید؟... دانشمند به سخن آمد و فصیح بود. (تاریخ بیهقی ).
فصیحی کو سخن چون آب گفتی
سخن با او به اصطرلاب گفتی .
منبع : معنی فصیح در فرهنگ دهخدا معنی اسم فصیح در فرهنگ فارسی معین : (فَ) [ ع . ] (ص .) زبان آور، خوش سخن .
معنی اسم فصیح در فرهنگ فارسی عمید : ۱. ویژگی کسی که خوب سخن بگوید و کلامش بدون ابهام باشد.
۲. (قید) همراه با شیدایی
معنی اسم فصیح در فرهنگ مترادف متضاد : بلیغ، زباندان، زبانآور، شیوا، غرا، گشادهزبان
معنی اسم فصیح در دیکشنری فارسی به انگلیسی : articulate, coherent, eloquent, fluent
معنی اسم فصیح در دیکشنری فارسی به عربی : صريح , طليق
معنی اسم فصیح در دیکشنری فارسی به ترکی : fasih