معنی اسم صاحب در فرهنگ نامها : (تلفظ: sāheb) (عربی) دارنده ، مالک ، دارا ؛ (منسوخ) سرور ، آقا ؛ (در قدیم) همنشین و همصحبت ، یار ؛ (در قدیم) فرمانروا و حاکم ؛ (در اعلام) لقب صاحب بن عباد وزیر دانشمندِ ایرانی ؛ (در عرفان) صاحب به معنی یار و همصحبت و خداوندگار و دارندهی چیزی میباشد.
معنی اسم صاحب در لغتنامه دهخدا : صاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن حاتم فرغانی . وی در سفری که به حج رفت به بغداد شد و در آنجا حدیث گفت . علی بن عمر کسکری از وی حدیث کند. (تاریخ بغداد ج 9 ص 344).
صاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن محمد بخاری (الامام ...). در تتمه ٔ صوان الحکمه آمده است : وی در علوم اسلامی ماهر و بر دقایق حکمت واقف بود و حافظه ای قوی داشت ، لیکن دعوی وی بر معنی او غلبه میکرد واو را تصانیفی مفید است . و درباره ٔ او من گفته ام :
لقد صحب العلم الرصین و اهله
صاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) تاج الدین محمدبن صاحب فخرالدین محمدبن وزیر بهاءالدین علی بن محمدبن حنا. وی رئیس و شاعر بود و از سبط سلفی حدیث کندو بسال
707 هَ . ق . درگذشت . (حسن المحاضرة ص
177).
صاحب . [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کل تپه ٔ فیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سقز،
22هزارگزی خاوری سقز، کنار شوسه ٔ سقز-سنندج . دشت ، سردسیر، سکنه
600 تن ، کردی زبان ، آب آن از چشمه و رودخانه ، محصول آن غلات
صاحب . [ ح ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی مذکر از صُحْبة و صحابة. یار. ج ، صَحْب ، صُحبة، صُحْبان ، صِحاب ، صَحابة، صِحابة. ج ِ فاعل بر فَعالة جز در این مورد نیامده است . (منتهی الارب ). ج ، اَصحاب ،صَحب ، صَحابة، صِحاب ، صُحبة، صَحبان . || همراه . (ربنجنی ). || همسفر. (دستورالاخوا
منبع : معنی صاحب در فرهنگ دهخدا معنی اسم صاحب در فرهنگ فارسی معین : (حِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - معاشر. 2 - هم - صحبت ، همراه . 3 - مالک .
مرده ( ~ . مُ دِ) (ص مر.) 1 - بدون صاحب ، آن که یا آن چه صاحبش مرده باشد. 2 - بدون صاحب نوعی نفرین به معنی کاش دارنده اش می مرد.
شریعت ( ~ . شَ عَ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - آن که شریعتی آورده ، پیغمبر. 2 - پیغمبر اسلام .
منصب ( ~ . مَ صَ) [ ازع . ] (اِمر.) کسی که دارای رتبه و مقامی دولتی باشد (اعم از کشوری و لشکری )، افسر.
معنی اسم صاحب در فرهنگ فارسی عمید : ۱. مالک.
۲. ملازم؛ معاشر؛ یار و دوست؛ همصحبت.
معنی اسم صاحب در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. معاشر، همراه، همسفر، همصحبت، همنشین
۲. آقا، ارباب، مخدوم، مولا
۳. خداوند، دارنده، ذیحق
۴. مالک، موجر
۵. خواجه، وزیر ≠ خادم، نوکر
معنی اسم صاحب در فرهنگ سره : دارنده
معنی اسم صاحب در دیکشنری فارسی به انگلیسی : holder, master, mistress, operator, possessed, proprietor, sahib
معنی اسم صاحب در دیکشنری فارسی به عربی : لورد
معنی اسم صاحب در دیکشنری فارسی به ترکی : sahip
معنی اسم صاحب در دیکشنری عربی به فارسی : لنگه , جفت , همسر , کمک , رفيق , همدم , شاگرد , شاه مات کردن , جفت گيري يا عمل جنسي کردن , يار , شريک , همدست , رفيق شدن