معنی نام سهام

جزئیات اسم سهام
نام سهام به معنای «سهم ها، بهره ها، تیرهای کمان» یک نام پسرانه عربی با املای [ س َ ه ا م ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 406 نفر با اسم سهام در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم سهام
👦 جنسیت اسم پسرانه
🗣 تلفظ به فارسی سَهام
📣 آوانگاری /sahām/
🌍 ریشه اسم عربی
🆎 به انگلیسی Saham
🔢 ابجد 106
🔝 فراوانی 406
اطلاعات بیشتر

معنی اسم سهام در لغت‌نامه دهخدا : سهام . [ س َ ] (ع اِ) شدت حرارت تابستان . (غیاث ) (آنندراج ). باد گرم و شدت گرما و افروختگی آن . (منتهی الارب ). باد گرم . (مهذب الاسماء). || لعاب شیطان و آن تار عنکبوت مانندی است که از هوا فرودآید در سختی گرما و نیست شود. (آنندراج ) (منتهی الارب ).


سهام . [ س َه ْ ها ] (ع ص ) تیرانداز. (غیاث ) (آنندراج ). کمانکش . کماندار. تیرانداز. (ناظم الاطباء).

سهام . [ س ِ ] (ع اِ) ج ِ سهم ،به معنی تیر. (غیاث ) (آنندراج ) (دهار) :
هست سهام تو در دو دیده ٔ حاسد
گویی کز خواب کرده اند سهامت .

مسعودسعد.


بر شق سهام و مشق سنان و حسام صحایف عمر آن مخاذیل تباه و سیاه گردانید. (ترج
سهام . [ س ُ ] (ع اِمص ) لاغری و باریکی . (غیاث ) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || تغییر چهره . (غیاث ) (آنندراج ). تغییر رای . (منتهی الارب ). || بیماری شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).

منبع : معنی سهام در فرهنگ دهخدا

معنی اسم سهام در فرهنگ فارسی معین : (س ) [ ع . ] (اِ.) جِ سهم ؛ تیرها.


( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ سهم . 1 - نصیب ها. 2 - برگه هایی مبنی بر شریک بودن در سرمایة کارخانه یا شرکت .

معنی اسم سهام در فرهنگ فارسی عمید : ۱. = سهم٢
۲. (اقتصاد) برگۀ بهادار از سرمایۀ یک کارخانه یا شرکت.

معنی اسم سهام در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. تیرها
۲. اوراقمشارکت، سهمها
۳. نصیبها، بهرهها
۴. بخشها، پارهها

معنی اسم سهام در دیکشنری فارسی به انگلیسی : equities

معنی اسم سهام در دیکشنری فارسی به عربی : سهم , صف

معنی اسم سهام چیست؟

سهم ها، بهره ها، تیرهای کمان

منشا و ریشه اسم سهام چیست؟

اسم عربی

چند نفر با اسم سهام در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 406 نفر با اسم سهام در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم سهام چیست؟

اسم هایی که به سهام میاد : سهام الدین، سهراب، سهره، سهل، پیام، حسام، خیام، رام، رخام، سهام الدین، تیارام، تیام، دلارام، ریهام، زرکام

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)