معنی اسم سمن در فرهنگ نامها : (تلفظ: saman) نام گیاهی (رازقی) ، یاسمن ؛ (در قدیم) (به مجاز) چهرهی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش .
معنی اسم سمن در لغتنامه دهخدا : سمن . [ س َ ] (ع اِ) در عربی مطلق روغن را گویندعموماً و روغن گاو را خصوصاً. (برهان ) . روغن و روغن گاو و گوسفند. ج ، سمون . (مهذب الاسماء). روغن . (السامی ). روغن گاو و غیره . (غیاث ). || شیره . (السامی ) (مهذب الاسماء).
سمن . [ س َ ] (ع مص ) تر کردن طعام بر روغن . || طعام چرب خورانیدن قوم را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
سمن . [ س َ م َ ] (اِ) گل سه برگ را گویند، یعنی گیاهی و رستنیی هست که آنرا سه برگه میگویند. گل آن است و آن مدور وصدبرگ و یاسمنی رنگ میباشد. و بعضی گویند گلی باشد پنج برگ و سفید و خوشبوی که آنرا و شیر خوانند. (برهان ). گل سفید خوشبو که سه برگ دارد. بعضی بسرخی مایل باشد. (فرهنگ
سمن . [ س ِ م َ ] (ع اِمص ) فربهی . (غیاث ) (دهار) (ناظم الاطباء). || چربی . (ناظم الاطباء). || (مص ) فربه شدن . (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ).
منبع : معنی سمن در فرهنگ دهخدا معنی اسم سمن در فرهنگ فارسی معین : (س مَ) [ ع . ] (اِمص .) فربهی ، چاقی .
(سَ مَ) [ په . ] (اِ.) یاسمن .
معنی اسم سمن در فرهنگ فارسی عمید : فربه شدن؛ چاق شدن؛ فربهی؛ چاقی.
= یاسمین
معنی اسم سمن در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. یاسمن، یاسمین
۲. شبدر
معنی اسم سمن در دیکشنری عربی به فارسی : فربه کردن , چاق کردن , پرواري کردن , حاصل خيزکردن , کود دادن
کف , حباب , چربي بالن وسايرپستانداران دريايي , چاق شدن , چربي اوردن , هايهاي گريستن , باصدا گريستن , الچروبه , بلدرچين , وشم , بدبده , شانه خالي کردن , از ميدان دررفتن , ترسيدن , مردن , پژمرده شدن , لرزيدن , بي اثر بودن , دلمه شدن