معنی اسم ریاض در لغتنامه دهخدا : ریاض . (اِخ ) ابن رضابن احمد پاشابن محمد الصلح . متولد 1310 هَ . ق . و مقتول 1370 هَ . ق . از پیشوایان و رهبران و دانشمندان و مؤلفان نامی عرب بود و در استقلال لبنان سهمی بسزا داشت . (از اعلام زرکلی ). رجوع ب
ریاض . (اِخ ) پایتخت عربستان سعودی واقع در مرکز شبه جزیره ٔ عربستان ، دارای
150000 تن جمعیت ، و محصول آن خرماست . (فرهنگ فارسی معین ).
ریاض . (اِخ ) همدانی (یا بروجردی ). میرزا محمدجعفر ازگویندگان و علمای ریاضی و موسیقی قرن سیزدهم هجری بود و بسال
1268 هَ .ق . درگذشت . ابیات زیر از اوست :
هرکه را پیشه کمال است و بضاعت هنر است
غالب آن است که با ساده رخانش نظر است
را
ریاض . (ع اِ) ج ِ رَوضَة. (دهار) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ روضة به معنی مرغزار، به تبدیل «و» به «ی » به جهت کسره ٔ ماقبل ، و فارسیان به معنی مفرد استعمال نمایند، مانند ملائک و مشایخ و عجایب و این از تصرفات فارسیان است . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). رج
ریاض . (ع مص ) ریاضت دادن و رام کردن اسب کره را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رام کردن ستور. (تاج المصادر بیهقی ). || مراوضه . (ناظم الاطباء). رجوع به مراوضه شود.
منبع : معنی ریاض در فرهنگ دهخدا معنی اسم ریاض در فرهنگ فارسی معین : [ ع . ] (اِ.) جِ روضه ؛ باغ ها.
معنی اسم ریاض در فرهنگ فارسی عمید : = روضه