معنی اسم درفش در لغتنامه دهخدا : درفش . [ دَ ف َ ] (معرب ، اِ) معرب دِرَفش فارسی . علم بزرگ . (از ذیل اقرب الموارد بنقل از تاج ). || لمعان و درخشش . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ). و رجوع به درفس و دِرَفش شود.
درفش . [ دِ رَ ] (اِ) برق و فروغ و روشنی . (از جهانگیری ) (برهان ). رشیدی گوید به این معنی درخش است نه درفش . (از آنندراج )
: درفشی بزد چشمه ٔ آفتاب
سر شاه گیتی درآمد ز خواب .
فردوسی .
ز دریا چو خورشید برزد درفش
درفش . [ دِ رَ ] (اِ) داغ که نهند. داغی که بر تن مجرم نهند مقر شدن را. دروش . سمه .عاذور. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به دروش شود.
-
داغ و درفش کردن ؛ تعذیر. (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| آلت کفشگران و موزه دوزان و غیر اینها. (لغت فرس اسدی ). افزار
درفش . [ دِ رَ ] (اِ) فوطه ای که در روز جنگ بر بالای دستار و خود پیچند، که به ترکی دولغه گویند. (از برهان ). درفش در اصل پارچه ای بوده از قماش سه گوشه که به زر منقش کرده بر سر علم و کلاه خود می بسته اند و به ترکی بیرق گویند و آن پارچه همیشه از باد در جنبش بوده می لرزیده . (آن
درفش . [ دِ رَ ] (اِخ )ده کوچکی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در
31 هزارگزی خاور فهلیان و کنار رودخانه ٔ شیرین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
7).
منبع : معنی درفش در فرهنگ دهخدا معنی اسم درفش در فرهنگ فارسی معین : (دِ رَ) (اِ.) آلتی آهنین و نوک تیز شبیه جوالدوز اما ضخیم تر از آن با دسته ای چوبی که کفّاشان از آن برای سوراخ کردن چرم و دوخت و دوز کفش استفاده می کنند.
( ~.) (اِ.) پرچم ، علم .
معنی اسم درفش در فرهنگ فارسی عمید : سیخ آهنی نوکتیز با دستۀ چوبی که در کفشدوزی برای سوراخ کردن چرم و گذراندن سوزن به کار میرود.
=پرچم
〈 درفش کاویان: (موسیقی) [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی. Δ دراصل، نام درفشی است که آهنگری کاوهنام با بر سر نیزه کردن پیشدامن چرمی خود ساخت و مردم را بر ضحاک شورانید و فریدون را به پادشاهی برگزید. بعدها پیشدامن چرمی کاوه درفش پادشاهان ایران گردید.
۱. =درخشیدن
۲. (اسم مصدر) تابش.
معنی اسم درفش در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. بیرق، پرچم، رایت، علم، لوا
۲. فوطه
۳. دروش
معنی اسم درفش در دیکشنری فارسی به انگلیسی : banner, bodkin, colors, flag, standard, streamer, wand
معنی اسم درفش در دیکشنری فارسی به عربی : راية