معنی اسم خاتم در فرهنگ نامها : (تلفظ: xātam) (در صنایع دستی) نقوش و طرحهای تزیینی روی چوب ؛ (در قدیم) انگشتر ، مهر تایید، نگینِ انگشتر ؛ (در قدیم) (به مجاز) فرمان ، حکم و پایان .
معنی اسم خاتم در لغتنامه دهخدا : خاتم . [ ت َ ] (اِخ ) آق اولی زاده احمد افندی از شعرای متأخر عثمانی است . در 1168 هَ . ق . درگذشت و دیوان مرتبی دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
خاتم . [ ت َ
/ ت ِ ] (ع اِ) بکسر تاء و بفتح آن انگشتری . (غیاث اللغات ). و این مؤلف نویسد که مختار فصحای عجم بفتح است و یکی از ثقات در تألیف خود نوشته که خاتم بفتح تاءفوقانی مهر و انگشتری و جز آن که بدان مهر کنند. چه ، فاعل [ بکسر ] و بفتح
خاتم . [ ت َ
/ ت ِ ] (ع اِ)آخر هر چیزی و پایان آن . (منتهی الارب )
: هر که یقینش به ارادت کشد
خاتم کارش بسعادت کشد.
نظامی .
چندین هزار سکه ٔ پیغمبری زدند
اول بنام آدم و خاتم به مص
منبع : معنی خاتم در فرهنگ دهخدا معنی اسم خاتم در فرهنگ فارسی معین : (تِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) ختم کننده . 2 - (اِ.) پایان ، عاقبت .
(تَ) [ ع . ] (اِ.)1 - انگشتری . 2 - مهر، نگین . ج . خواتم . 3 - آخری ، آخرین . 4 - اشیایی مثل قاب عکس ، جای قلم و مانند آن که بر روی آن با عاج ، استخوان ، فلز و چوب زینت کاری و نقش و نگار شده باشد.
معنی اسم خاتم در فرهنگ فارسی عمید : ختمکننده؛ تمامکننده.
۱. نقوش و طرحهای تزیینی که با ریزههای عاج، استخوان، چوب، و فلز پدید آورده باشند و برای زینتکاری و نقشونگار کردن قوطی، جعبه، قاب عکس، و سایر اشیای چوبی به کار میرود.
۲. [قدیمی] انگشتر؛ انگشتری.
۳. [قدیمی] نگین انگشتری.
۴. [قدیمی] مُهر.
۵. [قدیمی] پایان؛ عاقبت هرچیز.
۶. [
معنی اسم خاتم در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. انگشتری، انگشتر
۲. مهر، نگین
۳. آخرین، بازپسین، نهایی ≠ اولین، نخستین
۴. خاتمکاری
۵. ختمکننده
۱. پایان، سرانجام، فرجام، عاقبت
۲. ختمکننده، مهرکننده
معنی اسم خاتم در فرهنگ سره : پایان
معنی اسم خاتم در دیکشنری فارسی به انگلیسی : inlaid, seal, signet
معنی اسم خاتم در دیکشنری فارسی به عربی : ختم