معنی اسم حصان در لغتنامه دهخدا : حصان . [ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی در رمل میان دو جبل طی . (معجم البلدان ).
حصان . [ ح ِ ] (ع اِ) اسب نر و نجیب که تخم آن عزیز دارند. (منتهی الارب ). اسب نر. نریان . کریم . اسب نر و نیکو که نسل آن نگاهداشته شود. (غیاث ). آیغر. گشن . گشن اسب . ج ، حصن .
حصان . [ ح ُ ] (ع ص ، اِ) امراءة حصان ؛ زن پارسا یا شوهردار. زن نیکوکار و عفیفه . بشوی . متزوجه . مستوره . حاصن . حاصنة. ج ، حصانات ، حصن . || دره . یک دانه مروارید
: بحصن حصین اندرم ار ز دست
که بینند حصن حصینم حصان .
مسعود
حصان . [ح َ
/ ح ِ ] (اِخ ) نام کوهی از برقه از اعراض مدینه . و گویند نام کوهی خرد است بدانجا. (معجم البلدان ).
منبع : معنی حصان در فرهنگ دهخدا معنی اسم حصان در فرهنگ فارسی معین : (حِ) [ ع . ] (ص .) اسب نجیب و نیرومند، اسب نر، اسب تکاور.
معنی اسم حصان در فرهنگ فارسی عمید : ۱. ویژگی زن پارسا و پاکدامن.
۲. ویژگی زن شوهردار.
ویژگی اسب نجیب و قوی؛ اسب نر.
معنی اسم حصان در دیکشنری عربی به فارسی : اسب , سواره نظام , اسبي , وابسته به اسب , قوه اسب , اسب دار کردن , سوار اسب کردن , اسب دادن به , بالا بردن , برپشت سوار کردن , شلا ق زدن , بدوش کشيدن , غيرمنصفانه , نريان , اسب نر , معشوقه , فاحشه