معنی اسم پرتو در فرهنگ نامها : (تلفظ: parto(w)) شعاعی که از منبع نورانی یا گرما ساطع میشود ، درخشش ، تلألؤ ، روشنایی ؛ (به مجاز) اثر، تأثیر .
معنی اسم پرتو در لغتنامه دهخدا : پرتو. [ پ َ ت َ / تُو ] (اِ) شعاع . (برهان ) (زمخشری ). روشنائی . (برهان ). ضوء. (زمخشری ). تاب . سنا. (دهار). روشنی . نور. ضیاء. تابش . فروغ . (برهان ) (غیاث اللغات ). و صاحب غیاث اللغات گوید بمعنی سایه چنانکه مشهور شده خطاست : سنا؛ پرتو روش
پرتو. [ پ ُ ] (اِ) شراب معروف کشورپرتقال که نوعی می پخته است . رجوع به پرتکال شود.
منبع : معنی پرتو در فرهنگ دهخدا معنی اسم پرتو در واژهنامه آزاد : نور
معنی اسم پرتو در فرهنگ فارسی معین : (پَ) (اِمر.) 1 - فروغ و روشنایی . 2 - بازتاب نور. 3 - اثر، تأثر.
معنی اسم پرتو در فرهنگ فارسی عمید : ۱. روشنایی که از یک جسم نورانی ظاهر شود؛ فروغ؛ روشنی؛ شعاع.
۲. اثر؛ تٲثیر: ◻︎ پرتو نیکان نگیرد هرکه بنیادش بد است / تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است (سعدی: ۶۱).
۳. (فیزیک) اشعه.
〈 پرتو افکندن: (مصدر لازم)
۱. تابیدن؛ درخشیدن.
۲. روشنایی دادن.
معنی اسم پرتو در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. اشعه، تاب، تابش، درخشش، روشنایی، روشنی، سو، شعاع، شعشعه، ضیا، فروغ، نور
۲. اثر، نقش
معنی اسم پرتو در دیکشنری فارسی به انگلیسی : beam, light, radiation, ray
معنی اسم پرتو در دیکشنری فارسی به عربی : تالق , حرير صناعي , شعاع , عمود