معنی اسم بیان در فرهنگ نامها : (تلفظ: bayān) (عربی) سخن ، گفتار ؛ شرح و توضیح ؛ زبانآوری ، فصاحت و بلاغت؛ (به مجاز) زبان.
معنی اسم بیان در لغتنامه دهخدا : بیان . [ ب َ] (اِ) درنده ای است که دشمن شیر باشد. (آنندراج ). قسمی از ببر. (ناظم الاطباء). رجوع به ببر بیان شود.
بیان . [ ب َ ] (اِخ ) ابن سمعان تمیمی . وی اول به الوهیت حضرت علی علیه السلام و ائمه و اولادش و سپس به الوهیت خود قائل شد و در نتیجه فرقه ٔ بیانیه را بوجود آورد. (از لباب الانساب ) (از لباب الالباب ). رجوع به بیانیه شود.
بیان . [ ب َ ] (ع اِ) فصاحت و زبان آوری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). فصاحت . (غیاث ) (ناظم الاطباء). حدیث : ان من البیان لسحرا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)
: ازیرا حکیم است وصنع است و حکمت
مگو این سخن جز مر اهل بیان را.
بیان . [ ب َ ] (ع مص ) پیدا و آشکار شدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیدا شدن . (ترجمان القرآن ). اتضاح . (اقرب الموارد): بانه بیاناً؛ آشکار کرد آنرا. (ناظم الاطباء). || سخن پیدا و گشاده گفتن . || پیدا و ظاهر کردن چیزی . (آنندراج ) (غیاث ). پیدا کردن . (ترجمان ا
منبع : معنی بیان در فرهنگ دهخدا معنی اسم بیان در واژهنامه آزاد : فصاحت و زبان آوری.
معنی اسم بیان در فرهنگ فارسی معین : (بَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پیدا شدن ، آشکار شدن .2 - (اِمص .) شرح ، توضیح . 3 - زبان آوری ، فصاحت . 4 - ( اِ.) علمی است که آوردن یک معنی به طرق گوناگون را می آموزد.
معنی اسم بیان در فرهنگ فارسی عمید : ۱. سخن گفتن.
۲. فصاحت؛ زبانآوری.
۳. (اسم) سخن.
۴. شرح؛ تعبیر.
۵. (اسم) (ادبی) علمی که دربارۀ بیان معنای واحد به شیوههای مختلف و بر پایۀ تصویرسازی، مانندِ استفاده از تشبیه، استعاره، و کنایه بحث میکند.
معنی اسم بیان در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. تاویل، تبیین، تعبیر، توضیح، شرح
۲. ابراز، اشعار، اظهار، تقریر
۳. تلفظ، سخن، کلام، گفتار، نطق
۴. اعتراف
۵. آشکار شدن، پیدا شدن، هویدا گشتن ≠ تحریر، ترقیم، نوشته
معنی اسم بیان در فرهنگ سره : گفتار
معنی اسم بیان در دیکشنری فارسی به انگلیسی : air, account, definition, delivery, demonstration, depiction, enunciation, explanation, expression, locution, statement, utterance, voice, wording, parlance
معنی اسم بیان در دیکشنری فارسی به عربی : اقتباس , بيان , تعبير , تفسير , تلفظ , شرح , شفة , فصاحة اللسان , فم