معنی اسم بهار در فرهنگ نامها : (تلفظ: bahār) فصل اول سال ؛ (در گیاهی) شکوفه درختان خانوادهی مرکبات ؛ گیاهی زینتی ؛ (به مجاز) دورهی شادابی هر چیز؛ (در قدیم) (به مجاز) سبزه و علف ؛ (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاهها یا ادوار ؛ (در سنسکریت) (در قدیم) بتخانه و بتکده .
معنی اسم بهار در لغتنامه دهخدا : بهار. [ ب ِ ] (اِ) بمعنی تنگ بار است که عبارت از یک تای بار است . (برهان ) (ناظم الاطباء). یک تنگ بار. (آنندراج ) (جهانگیری ).
بهار. [ ب ِ ] (اِخ ) ایالتی در هند. در شمال شرقی دکن که در بخش شرقی دشت گنگ واقع است و دارای
40219000 تن سکنه میباشد. کرسی آن پتنه . محصول عمده ٔ آنجا برنج ، نیشکر و پنبه است . (فرهنگ فارسی معین ). نام ولایتی است در هندوستان . (برهان ). ملکی
بهار. [ ب َ ] (اِ) فصل ربیع است ؛ یعنی بودن آفتاب در برج حمل و ثور و جوزا. (از جهانگیری ). فصل ربیع و آن در بلاد اقلیم چهارم و پنجم و ششم ، مدت ماندن آفتاب است در حمل و ثور و جوزا و در اقلیم دوم و سوم مدت ماندن آفتاب در حوت و حمل . (غیاث ). ترجمه ٔ ربیع. و آن بودن آفتاب در بر
بهار. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان است که در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع است و دارای
355 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
9).
بهار. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فرق است که در بخش مرکزی شهرستان قوچان واقع است . دارای
629 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
9).
منبع : معنی بهار در فرهنگ دهخدا معنی اسم بهار در فرهنگ فارسی معین : ( ~.) ( اِ.) بتخانه ، بتکده .
(بَ) [ په . ] ( اِ.) اولین فصل سال شامل سه ماه : فروردین ، اردیبهشت و خرداد.
دادن ( ~. دَ) (مص ل .) در فصل بهار، با لشکر در جایی اقامت کردن .
معنی اسم بهار در فرهنگ فارسی عمید : ۱. از فصول چهارگانۀ سال برابر با سه ماه اول سال خورشیدی ایرانی (فروردین، اردیبهشت، خرداد) که درختان سبز و خرم میشوند و گیاهان میرویند؛ نوبهار؛ بهاران.
۲. (زیستشناسی) = بابونه
۳. (زیستشناسی) شکوفۀ درختان، بهویژه درخت نارنج: بهارِ نارنج.
۴. [مجاز] دوران شکوفایی: بهار زندگی.
۵.
۱. بتخانه؛ بتکده.
۲. آتشکده: ◻︎ بهاری دلافروز در بلخ بود / کز او تازهگل را دهن تلخ بود (نظامی۵: ۹۱۸).
معنی اسم بهار در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. آبسال، آبسالان، بهاران، ربیع، نوبهار ≠ پاییز
۲. شکوفه
۳. بتخانه، بتکده
معنی اسم بهار در دیکشنری فارسی به انگلیسی : spring
معنی اسم بهار در دیکشنری فارسی به عربی : ربيع
معنی اسم بهار در دیکشنری فارسی به ترکی : bahar, ilk bahar