معنی اسم بلوط در فرهنگ نامها : (تلفظ: balut) (در گیاهی) گیاهی درختی و جنگلی که چوب سخت دارد و میوهی آن خوراکی است ، مازو، مازوج؛ میوهی این درخت .
معنی اسم بلوط در لغتنامه دهخدا : بلوط. [ ب َ / ب َل ْ لو ] (اِ) درختی است که از پوست آن پوست پیرایند و عربان در قدیم ایام به میوه ٔ آن غذا می کردند. (منتهی الارب ). درختی است بزرگ که با پوست آن دباغت کنند و میوه ٔ آن را بخورند. (از اقرب الموارد). نام میوه ایست مغزدار که آن ر
بلوط. [ ب َل ْ لو ] (ع اِ) دندانه ٔ کلید. (منتهی الارب ). || گویند انقطع بلوطی ؛ یعنی منقطع شد حرکت من یا شکسته شد دل من یا پشت من . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد از قاموس ). || درخت بلوط. واحد آن بلوطة. رجوع به بَلوط شود.
منبع : معنی بلوط در فرهنگ دهخدا معنی اسم بلوط در فرهنگ فارسی معین : (بَ) [ په . ] ( اِ.) درختی است تناور با برگ های شکافدار و گل های دراز و آویخته و زردرنگ .میوه اش بیضی شکل است و درون آن د انه ای قرار دارد که هم آن را بریان کرده می خورند و هم از آرد آن نان می پزند. چوبش سخت و محکم است ، از آن در نجاری و ساختن قایق استفاده می شود. در تنه و شاخه های این درخت ماده ای
معنی اسم بلوط در فرهنگ فارسی عمید : ۱. درختی جنگلی با چوبی سخت و میوهای بیضیشکل که مصرف خوراکی دارد.
۲. میوۀ این درخت.
〈 بلوط دریایی: (زیستشناسی) = توتیا
معنی اسم بلوط در دیکشنری فارسی به عربی : بلوط , کستناءة
معنی اسم بلوط در دیکشنری عربی به فارسی : ميوه ء تيره ء درختان بلوط (مازو) , بلوط , چوب بلوط