معنی نام آزاد

معنی رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده، فارغ و آسوده
جزئیات اسم آزاد
نام آزاد به معنای «رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده، فارغ و آسوده» یک نام پسرانه فارسی با املای [ آ ز ا د ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 13560 نفر با اسم آزاد در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم آزاد
👦 جنسیت اسم پسرانه
🗣 تلفظ به فارسی آزاد
📣 آوانگاری /āzād/
🌍 ریشه اسم فارسی
🆎 به انگلیسی Azad
🔢 ابجد 13
🔝 فراوانی 13560
اطلاعات بیشتر

معنی اسم آزاد در فرهنگ نام‌ها : (تلفظ: āzād) رها شده از گرفتاری یا چیزی آزار دهنده ، فارغ ، آسوده ، بی دغدغه خاطر ؛ مختار ، صاحب اختیار ؛ (در گیاهی) درخت جنگلی (آزاد درخت) ؛ (در قدیم) نجیب ، شریف ، آزاده ؛ (در قدیم) (شاعرانه) صفتی است برای بعضی گیاهان .

معنی اسم آزاد در لغت‌نامه دهخدا : آزاد. (اِ) نام لحنی که آن را آزادوار نیز خوانند:
همی تا برزند آزاد بلبلها به بستانها
همی تا برزند قالوس خنیاگر بمزمرها.

منوچهری .



آزاد. (اِ) قسمی درخت جنگلی تنومند و بلند که چوب آن برای ساختن شانه و پوشانیدن پل و سقف بنا بکار است . || آزادرخت . (شلیمر). || ارژن . بادام کوهی . (شلیمر) .

آزاد. (اِ) نام نوعی ماهی بزرگ و لذیذ، و آن در دریای خزر بسیار باشد.

آزاد. (اِ) نوعی از خرما. (مهذب الاسماء). اَزاد. و آن قسمی از خرمای خوب و خوش طعم باشد.

آزاد. (اِخ ) تخلص شاعری فارسی گوی اهل کشمیر، از متأخرین ، صاحب چندین هزار بیت مثنوی و غزل و جز آن . سیاحت را دوست میداشته و در پیری بتویسرکان ساکن و متأهل شده است . نامش احمد. وفات به سال 1150 هَ . ق .

منبع : معنی آزاد در فرهنگ دهخدا

معنی اسم آزاد در واژه‌نامه آزاد : صدای بلند-محکم زدن نیز معنی می دهد

معنی اسم آزاد در فرهنگ فارسی معین : [ په . ] (ص .) 1 - رها، وارسته . 2 - بی قید و بند. 3 - نوعی ماهی استخوانی که گوشت قرمز و چرب دارد و بزرگی آن تا یک متر می رسد. 4 - درختی است از خانوادة نارونان . 5 - آن که بندة کسی نباشد. مق بنده ، عبد. 6 - مختار، مخیر. 7 - نجیب ، اصیل . 8 - سالم و بی گزند. 9 - شاد، فارغ . 10 - سرافراز.

معنی اسم آزاد در فرهنگ فارسی عمید : ۱. رها؛ یله؛ رسته.
۲. بدون دلبستگی به دنیا و تعلقات آن؛ وارسته: ◻︎ عیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه / پای آزادان نبندند ار به جایی رفت رفت (حافظ: ۱۸۲).
۳. بی‌قیدوبند.
۴. آن‌که آزادی دارد.
۵. آنکه یا آنچه وابسته به ارگان دولتی نباشد.
۶. [مقابلِ ممنوع] بدون عامل بازدارنده

معنی اسم آزاد در فرهنگ مترادف متضاد : آزاده، حر، خلاص، رها، سبکبار، فارغ، مخیر، مختار، مرخص، مستقل، مستخلص، وارسته، ول ≠ اسیر، برده، بنده، غیرمستقل، گرفتار

معنی اسم آزاد در دیکشنری فارسی به انگلیسی : disengaged, free, free-standing, loose, open, open-ended, unfettered, unhampered

معنی اسم آزاد در دیکشنری فارسی به ترکی : özgür, serbest, kurtulmuş, hür, bağımsız, müstakil

مشاهیر
آزاده صمدی (بازیگر)
آزاد احمد (خواننده)
آزاد داوود (خواننده)
آزادپور آزاد (خواننده)
افسانه چهره‌آزاد (بازیگر)
رعنا آزادی‌ور (بازیگر)
رقیه چهره‌آزاد (بازیگر)
کاظم هژیرآزاد (بازیگر)
نوذر آزادی (بازیگر)
معنی اسم آزاد چیست؟

رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده، فارغ و آسوده

منشا و ریشه اسم آزاد چیست؟

اسم فارسی

چند نفر با اسم آزاد در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 13560 نفر با اسم آزاد در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم آزاد چیست؟

اسم هایی که به آزاد میاد : آزا، آزات، آزادبه، آزادسرو، جمشاد، جهاد، جواد، چکاد، حماد، گردآزاد، مهر آزاد، آزادبه، آزادسرو، آزادفروز، آزادمهر، چهرزاد، دلشاد، رخشاد، سعاد، سهیزاد

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)