معنی اسم اعتبار در فرهنگ نامها : (تلفظ: eetebār) (عربی) اطمینان و اعتماد دیگران دربارهی کسی ؛ ارزش و اهمیت کسی در نزد دیگران ؛ پندگرفتن ، به اندیشه فروشدن ، عبرت گرفتن؛ آبرو ، ارزش ؛ اعتماد ، اطمینان.
معنی اسم اعتبار در لغتنامه دهخدا : اعتبار. [ اِ ت ِ ] (ع اِمص ) قول و اعتماد. (ناظم الاطباء). اعتماد. (فرهنگ نظام ).اعتماد و اطمینان . (فرهنگ فارسی معین ) :
ندارم من این گفتنت اعتبار
همانا که برگشت بختت ز کار.
فردوسی .
اگر شیخ امام از برای اعتبار استع
اعتبار.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) شگفتی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشگفت آمدن . (از اقرب الموارد). || پند گرفتن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء). عبرت گرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پند گرفتن . عبرت گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ). عبرت گ
منبع : معنی اعتبار در فرهنگ دهخدا معنی اسم اعتبار در فرهنگ فارسی معین : (اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پند گرفتن . 2 - ( اِ.) آبرو، قدر.
معنی اسم اعتبار در فرهنگ فارسی عمید : ۱. اعتماد.
۲. قدر؛ منزلت.
۳. آبرو.
۴. (اقتصاد) حق خرید کالا یا استفاده از خدمات بدون پرداخت فوری پول.
۵. راستی؛ درستی.
۶. [قدیمی] چیزی یا کسی را با دیگری قیاس کردن.
۷. [قدیمی] چیزی را نیک انگاشتن و شگفتی کردن.
۸. [قدیمی] عبرت گرفتن؛ پند گرفتن.
۹. (اسم) (اقتصاد
معنی اسم اعتبار در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. ارج، ارزش، پشتوانه
۲. آبرو، حیثیت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام
۳. پندگیری، عبرت
۴. پشتوانه، سندیت، وجهه
۵. تاثیر، نفوذ
۶. تنخواه، سرمایه، مایه
۷. اطمینان، اعتماد
معنی اسم اعتبار در دیکشنری فارسی به انگلیسی : account, budget, cachet, chair, coffers, entitlement, esteem, genuineness, hand, prestige, reliability, validity, validness
معنی اسم اعتبار در دیکشنری فارسی به عربی : ائتمان , احترام , اصالة , اهمية , تاثير , تخمين , ثقة , سلطة , شمعة
معنی اسم اعتبار در دیکشنری فارسی به ترکی : itibar, kredi
معنی اسم اعتبار در دیکشنری عربی به فارسی : ملا حظه , رسيدگي , توجه , مراعات , رعايت , درود , سلا م , بابت , باره , نگاه , نظر , ملا حظه کردن , اعتنا کردن به , راجع بودن به , وابسته بودن به , نگريستن , نگاه کردن , احترام