معنی نام ارباب

جزئیات اسم ارباب
نام ارباب به معنای «پادشاه کارفرما رئیس» یک نام پسرانه عربی با املای [ ا ر ب ا ب ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 0 نفر با اسم ارباب در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم ارباب
👦 جنسیت اسم پسرانه
🗣 تلفظ به فارسی ارباب
📣 آوانگاری /arbab/
🌍 ریشه اسم عربی
🆎 به انگلیسی Arbab
🔢 ابجد 206
🔝 فراوانی 0
اطلاعات بیشتر

معنی اسم ارباب در لغت‌نامه دهخدا : ارباب . [ اِ ] (ع مص ) نزدیک چیزی شدن . || پیوسته بودن و ادامه یافتن باد جنوب . || ادامه یافتن بارش ابر. || اقامت نمودن در جائی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ملازم گشتن و انس و محبت یافتن ماده شتر به فحل یا به فرزند خود. (از ذیل اقرب الموارد بنقل از لسان ).


ارباب . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَب ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رَب ّ شود. خدایان . پروردگاران : و لایأمرکم أن تتخذوا الملائکة والنبیین أرباباً... (قرآن 80/3)؛ و شما را امر نمیکند که ملائکه و پیامبران را به خدائی بگیرید. یا صاح

منبع : معنی ارباب در فرهنگ دهخدا

معنی اسم ارباب در فرهنگ فارسی معین : ( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ رب . 1 - پرورش دهندگان ، مربیان . 2 - مالک ، دارا، صاحبِ مِلúک . 3 - خداوندگار. 4 - آقا.

معنی اسم ارباب در فرهنگ فارسی عمید : ۱. رئیس؛ بزرگ.
۲. کارفرما.
۳. آقا؛ مخدوم؛ سَرور.
۴. صاحب؛ مالک.
۵. عنوانی احترام‌آمیز برای برخی از بزرگان زردشتی: ارباب جمشید.
۶. صاحبان.
۷. [جمعِ رَبّ] [قدیمی] = رَبّ Δ فقط در معنی ۶ و ۷ به‌صورت جمع به‌ کار می‌رود.

معنی اسم ارباب در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. آقا، خواجه، سرور، صاحب، کارفرما، مخدوم، مولا
۲. فئودال، مالک، ملاک، ≠ نوکر

معنی اسم ارباب در فرهنگ سره : سالار

معنی اسم ارباب در دیکشنری فارسی به انگلیسی : boss, landlord, landowner, lord, master, mistress, seignior, swami

معنی اسم ارباب در دیکشنری فارسی به عربی : رييس , سيد , لورد

معنی اسم ارباب در دیکشنری فارسی به ترکی : patron, ağa

معنی اسم ارباب چیست؟

پادشاه کارفرما رئیس

منشا و ریشه اسم ارباب چیست؟

اسم عربی

چند نفر با اسم ارباب در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 0 نفر با اسم ارباب در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم ارباب چیست؟

اسم هایی که به ارباب میاد : اراسب، اراسپ، اران، ارباد، تراب، رهیاب، زاب، زریاب، سحاب، تیناب، جهان تاب، جهانتاب، چهراب، خوشاب

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)