معنی اسم نعناع در لغتنامه دهخدا : نعناع . [ ن َ ] (ع اِ) نعنا. رجوع به نعنا شود.
منبع : معنی نعناع در فرهنگ دهخدا معنی اسم نعناع در فرهنگ فارسی معین : (نَ) [ ع . ] (اِ.)گیاهی است از تیرة دو لپه ای های پیوسته گلبرگ که سردستة تیرة نعناعیان می باشد و جز سبزی های خوراکی است . این گیاه همة آثار نیرو دهنده و باد شکن و خلط آور را دارا است . ؛ ~ داغِ چیزی را زیاد کردن چیزی را زیاد بزرگ و مهم جلوه دادن .
معنی اسم نعناع در فرهنگ فارسی عمید : گیاهی با برگهای بیضی و دندانهدار، ساقههای بلند، و گلهای ریز سرخ یا بنفش که از سبزیهای خوردنی است و عطر مخصوصی دارد. خشککردۀ آن در بعضی از غذاها به کار میرود. ضد نفخ و ضد قی و محرک است. از برگ آن اسانسی میگیرند که در طب و عطرسازی استعمال میشود. ریشه یا پاجوشهای آن را میکارند و سه یا چهار س
معنی اسم نعناع در دیکشنری فارسی به عربی : نعناع
معنی اسم نعناع در دیکشنری فارسی به ترکی : nane
معنی اسم نعناع در دیکشنری عربی به فارسی : ضرابخانه , سکه زني , ضرب سکه , سکه زدن , اختراع کردن , ساختن , جعل کردن , نعناع , شيريني معطر با نعناع , نو , بکر , نعناع بياباني , قرص نعناع