معنی اسم معظم در فرهنگ نامها : (تلفظ: moeazzam) (عربی) بزرگ داشته شده ، بزرگوار .
معنی اسم معظم در لغتنامه دهخدا : معظم . [ م ُ ع َظْ ظَ ] (اِخ ) شرف الدین عیسی بن محمد عادل بن ایوب (576-624 هَ .ق .). سلطان شام و از ملوک دولت ایوبی بود. وی فرمانروایی شجاع و عاقل و دوراندیش و عالم در ادب عرب و فقه اسلام بود و با علما مناظر
معظم . [ م ُ ع َظْ ظَ ] (ع ص ) بزرگ داشته شده و بزرگ شمرده و به بزرگی صفت نموده شده . (آنندراج ). بزرگ کرده شده و بزرگ داشته و به بزرگی توصیف شده و بزرگ شمرده شده وتعظیم شده و محترم . (ناظم الاطباء). اگرچه مُعَظَّم ومُعظَم قریب المعنی هستند اما اغلب نخستین در مورد اشخاص محترم
معظم . [ م ُع َظْ ظَ ] (اِخ ) تورانشاه بن ایوب . رجوع به تورانشاه ملک المعظم شمس الدوله ... و طبقات سلاطین اسلام شود.
معظم . [ م ُ ع َظْ ظَ ] (اِخ ) تورانشاه بن ملک صالح نجم الدین ایوب . رجوع به تورانشاه ملک المعظم و اعلام زرکلی و طبقات سلاطین اسلام شود.
معظم . [ م ُ ظَ ] (ع ص ، اِ) بزرگ . کلان . عمده . (ناظم الاطباء). بزرگ داشته . بزرگ . عظیم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
: و شعرا هرچه یافته اند از صلات معظم به بدیهه و حسب حال یافته اند. (چهارمقاله ص
57). قیصر...
منبع : معنی معظم در فرهنگ دهخدا معنی اسم معظم در فرهنگ فارسی معین : (مُ ظَ) [ ع . ] (اِ.) بزرگ ، قسمت بیشتر چیزی .
(مُ عَ ظَّ) [ ع . ] (اِمف .) بزرگ شمرده شده .
معنی اسم معظم در فرهنگ فارسی عمید : ۱. بزرگ.
۲. [قدیمی] بیشترین قسمت چیزی.
کسی که او را بزرگ میشمارند؛ بزرگشمردهشده.
معنی اسم معظم در فرهنگ مترادف متضاد : بزرگ، سترگ، کلان
گرانقدر، معز، بزرگوار
معنی اسم معظم در دیکشنری عربی به فارسی : جسم , جثه , لش , تنه , جسامت , حجم , اندازه , بصورت توده جمع کردن , انباشتن , توده , اکثريت