معنی اسم مشکان در فرهنگ نامها : (تلفظ: moškān) (سنسکریت ـ فارسی) (مشک + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به مشک (ماده معطر شکم آهو) ؛ (در اعلام) نام پدر بونصر (مشکان) صاحب دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی و استاد ابوالفضل بیهقی ؛ (مشکان) نام چند جا و مکان .
معنی اسم مشکان در لغتنامه دهخدا : مشکان . [ م ُ ] (اِخ ) نام پدر ابونصر صاحب دیوان رسالت محمود غزنوی و استاد ابوالفضل بیهقی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به تتمه ٔ صوان الحکمه ص 179 شود.
مشکان . [ م َ ] (اِخ ) مرکز دهستان گیسگان است که در بخش بافت شهرستان سیرجان واقع است و
675 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
8).
مشکان . [ م ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان دربقاضی در بخش سرولایت شهرستان نیشابور است که
1732 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
9).
مشکان . [ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کاشان است که
1050 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
3). از طسوج قاسان . (تاریخ قم ص
114). از دیه های قاس
مشکان . [ م ُ ] (اِخ ) مرغزار بید و مشکان ، مرغزار نیکوست و ناحیتی است آنجا «بسیرا» گویند. سردسیر است . طول آن هفت فرسنگ در عرض سه فرسنگ . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص
155).
منبع : معنی مشکان در فرهنگ دهخدا