معنی اسم مرجان در فرهنگ نامها : (تلفظ: marjān) (سریانی) جانور بیمهرهی کوچک دریایی که پوشش آهکی ترشح میکند و نسلهای جدید آن روی بقایای نسل قدیمی زندگی میکنند و جزایر مرجانی را بوجود میآورند ؛ بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که از آن در جواهر سازی و ساخت اشیای زینتی استفاده میشود ؛ کنایه از لب معشوق و شراب است به سبب
معنی اسم مرجان در لغتنامه دهخدا : مرجان . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا بخش طالقان شهرستان تهران . در 11 هزارگزی شرق شهرک و 2هزارگزی راه طالقان ، در منطقه کوهستانی سردسیری واقع و دارای 561 تن سکنه است
مرجان . [ م َ ] (اِخ )دهی است از دهستان گیلان بخش گیلان شهرستان شاه آباد در
16 هزارگزی شمال غربی گیلان و یکهزار گزی جنوب راه گیلان به قصرشیرین ، در دشتی گرمسیر واقع و دارای
350 تن سکنه است . آبش از رودخانه گی
مرجان . [ م َ ] (ع اِ) بسد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (فرهنگ اسدی ) (منتهی الارب ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). حجر شجری . وسد. قورل . خروهک . کامه . بستام . قودالیون . قورالیون . (یادداشتهای مؤلف ). مسموع است که مرجان به معنی جوهر سرخ رنگ است در آب دریای شور مثل نبات می روید چون از آب
منبع : معنی مرجان در فرهنگ دهخدا معنی اسم مرجان در فرهنگ فارسی معین : (مَ) [ ع . ] (اِ.) نوعی از جانوران دریایی شبیه به گیاه که مانند گیاه به زمین نمی چسبد.
معنی اسم مرجان در فرهنگ فارسی عمید : ۱. جانور بیمهرۀ دریایی که مانند گیاه به زمین چسبیده است.
۲. بقایای قرمزرنگ این جانور که در جواهرسازی به کار میرود.
معنی اسم مرجان در دیکشنری فارسی به عربی : مرجان
معنی اسم مرجان در دیکشنری عربی به فارسی : مرجان , بسد