معنی اسم محراب در فرهنگ نامها : (تلفظ: mehrāb) (عربی) جایی از مسجد (معمولاً با معماری خاص) در سمت قبله که امام جماعت هنگام نماز خواندن در آنجا میایستد ؛ بخشی از یک عبادتگاه که هنگام عبادت در آنجا میایستند یا رو به آن قرار میگیرند ؛ (در قدیم) (به مجاز) عبادتگاه ، قبله ؛ (در عرفان) هر مطلوب و مقصودی که دل متوجه بدان باشد آن را
معنی اسم محراب در لغتنامه دهخدا : محراب . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش دزاب شهرستان سنندج ، واقع در 43هزارگزی جنوب خاوری دزاب و 2هزارگزی تنگی سربا. دارای 500 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن
محراب . [ م ِ ] (ع ص ) محرب . (منتهی الارب ). مردی محراب ؛ مردی بسیار جنگ آور و دلیر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
محراب . [ م ِ ] (ع اِ) برواره . (منتهی الارب ). بالاخانه و حجره ٔ بالای حجره . غرفه . (اقرب الموارد). خانه . (غیاث ). || صدر مجلس . (ناظم الاطباء). پیشگاه . مقابل پایگاه . پیشگاه خانه . (از اقرب الموارد). صدر اطاق .پیشگاه مجلس و شریفترین موضع آن و فی الحدیث انه کان یکره المحا
منبع : معنی محراب در فرهنگ دهخدا معنی اسم محراب در فرهنگ فارسی معین : (مِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بالای خانه و صدر مجلس . 2 - جای ایستادن پیشنماز در مسجد. 3 - بخشی از یک عبادتگاه که در هنگام عبادت رو به آن می ایستند. ج . محاریب .
معنی اسم محراب در فرهنگ فارسی عمید : ۱. جای ایستادن پیشنماز؛ طاق مسجد که در سمت قبله است؛ قبله.
۲. [قدیمی] بالای خانه.
۳. [قدیمی] صدر مجلس.
۴. [قدیمی] جایگاه شیر.
معنی اسم محراب در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. قبله، جایگاه امامدر مسجد
۲. عبادتگاه، جایگاه کشیش
۳. مقصوره، شاهنشین
۴. صدر اطاق، پیشگاهمجلس
معنی اسم محراب در دیکشنری فارسی به عربی : مذبح