معنی نام لیث

معنی شیر درنده، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری
جزئیات اسم لیث
نام لیث به معنای «شیر درنده، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری» یک نام پسرانه عربی با املای [ ل َ ي ث ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 276 نفر با اسم لیث در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم لیث
👦 جنسیت اسم پسرانه
🗣 تلفظ به فارسی لَيث
📣 آوانگاری /lais/
🌍 ریشه اسم عربی
🆎 به انگلیسی Lais
🔢 ابجد 540
🔝 فراوانی 276
اطلاعات بیشتر

معنی اسم لیث در فرهنگ نام‌ها : (تلفظ: lais) (عربی) شیر ، اسد ؛ (به مجاز) دلیر و شجاع ؛ (در اعلام) نام یکی از یاران امام باقر (ع) و امام صادق (ع) که کنیه او ابوبصیر بوده است.

معنی اسم لیث در لغت‌نامه دهخدا : لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن سعد، مکنی به ابی الحارث . از اصحاب مالک بن انس و از رواة او. او راست : کتاب التاریخ و کتاب مسائل فقه . وی از معاویةبن صالح و عبدالعزیزبن ابی سلمة و اباالنضر روایت کند. و به روزگار هارون الرشید درگذشته است . ابن جوزی در سیرة عمربن عبدالعزیز آرد: و عن ا


لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن علی بن اللیث الصفار. یکی از ملوک سلسله ٔ صفاریه در سیستان . وی پس از پسرعم خویش طاهربن محمد (296 هَ . ق .) به ولایت رسید و بلاد فارس را نیز ضمیمه ٔ ملک خویش گردانید و قصد ارجان کرد، اما مونس خادم مقتدرعباسی بر وی غلبه
لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی سلم . در اول خلافت ابودوانق درگذشت . (تاریخ گزیده ص 252).

لیث . [ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص ) نبات ٌ لیث ؛ گیاه درهم پیچیده و انبوه . (منتهی الارب ).

لیث . [ ل َ ] (اِخ ) هو احد ماقیل فی اسم ابی هند الداری . و تأتی ترجمته فی الکنی . (الاصابة ج 6 ص 11).

منبع : معنی لیث در فرهنگ دهخدا

معنی اسم لیث در فرهنگ فارسی معین : (لَ یا لِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شیر، اسد. 2 - برج اسد.

معنی اسم لیث در فرهنگ فارسی عمید : ۱. شیر نر.
۲. نوعی عنکبوت.

معنی اسم لیث چیست؟

شیر درنده، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری

منشا و ریشه اسم لیث چیست؟

اسم عربی

چند نفر با اسم لیث در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 276 نفر با اسم لیث در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم لیث چیست؟

اسم هایی که به لیث میاد : لیام، لیبرا، لیوراد، مغیث، شیث، لی لی ناز، لیا، لیال، لیان، لیانا

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)