معنی نام گرشاسب

معنی دارنده اسب لاغر، نام جهان پهلوان ایرانی
جزئیات اسم گرشاسب
نام گرشاسب به معنای «دارنده اسب لاغر، نام جهان پهلوان ایرانی» یک نام پسرانه فارسی با املای [ گ َ ر ش ا س ب ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 391 نفر با اسم گرشاسب در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم گرشاسب
👦 جنسیت اسم پسرانه
🗣 تلفظ به فارسی گَرشاسب
📣 آوانگاری /garšāsb/
🌍 ریشه اسم فارسی
🆎 به انگلیسی Garshasb
🔢 ابجد 583
🔝 فراوانی 391
اطلاعات بیشتر

معنی اسم گرشاسب در فرهنگ نام‌ها : (تلفظ: garšāsb) (= کرشاسپ و گرشاشپ) به معنی دارنده‌ی اسب لاغر ؛ (در اعلام) جهان پهلوان ایرانی پسر اثرط (اترد) پسر سام پسر تورگ پسر سپانیاسپ (شیدسپ) پسر دورشاسپ پسر توگ (تور) پسر فریدون . و نیز پسر زو (زاب) دهمین پادشاه پیشدادی که نه سال پادشاهی کرد .

معنی اسم گرشاسب در لغت‌نامه دهخدا : گرشاسب . [ گ َ ] (اِخ ) آخرین پادشاه پیشدادیان است . (نخبةالدهر دمشقی ) (مفاتیح ). در شاهنامه نام برده شده و او پسر زو (زاب ) و دهمین پادشاه پیشدادی بوده و نه سال پادشاهی کرد. فردوسی گوید:
پسر بود زو را یکی خویش کام
پدر کرده بودیش گرشاسب نام
بیامد نشست از بر تخت گا


گرشاسب . [ گ َ ] (اِخ ) گرشاسپ نام زو پسر طهماسب است . او در حیات پدر در جنگ اسفندیار کشته شد. (جهانگیری ) (برهان ). نام پسر زوبن طهماسب که بدست افراسیاب کشته شد. صاحب تاریخ پارسی نوشته که مادر او نبیره ٔ بن یامین بن یعقوب بوده است . (آنندراج ).

گرشاسب . [ گ َ ] (اِخ ) نام یکی از اجداد رستم زال است و او پسر اترد باشد که از نبائر جمشید است . (جهانگیری ) (برهان ). معاصر فریدون بود. ترکستان و خطا را مسخر کرده . حکیم اسدی طوسی فتوحات او را منظوم نموده و به گرشاسب نامه موسوم است . (آنندراج ) : اما
گرشاسب . [ گ ِ ] (اِ) احتلام . (ناظم الاطباء). و آن مصحف گوشاسب (= بوشاسپ ) است . رجوع به گوشاسب و گوشاسپ و بوشاسب و بوشاسپ شود.

منبع : معنی گرشاسب در فرهنگ دهخدا
معنی اسم گرشاسب چیست؟

دارنده اسب لاغر، نام جهان پهلوان ایرانی

منشا و ریشه اسم گرشاسب چیست؟

اسم فارسی

چند نفر با اسم گرشاسب در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 391 نفر با اسم گرشاسب در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم گرشاسب چیست؟

اسم هایی که به گرشاسب میاد : گرازه، گرانخوار، گراهون، گرد، گرداب، ژاماسب، شهرسب، طهماسب، فرشاسب، گرامی، گرامیدخت، گران مهر، گران ناز، گراناز

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)