معنی نام غفار

معنی آمرزنده و بخشاینده، از نامهای خداوند
جزئیات اسم غفار
نام غفار به معنای «آمرزنده و بخشاینده، از نامهای خداوند» یک نام پسرانه عربی با املای [ غ َ ف ّ ا ر ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 16566 نفر با اسم غفار در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم غفار
👦 جنسیت اسم پسرانه
🗣 تلفظ به فارسی غَفّار
📣 آوانگاری /qaffār/
🌍 ریشه اسم عربی
🆎 به انگلیسی Ghaffar
🔢 ابجد 1281
🔝 فراوانی 16566
اطلاعات بیشتر

معنی اسم غفار در لغت‌نامه دهخدا : غفار. [ غ َف ْ فا ] (ع ص ) نیک آمرزگار. از صفات خدای تعالی است . (منتهی الارب ). آمرزنده وپوشنده ٔ گناه . ج ، غفارون . (مهذب الاسماء). آمرزنده ٔ گناهان . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 73). درگذارنده . بسیار پوشاننده . مؤنث آن غفارة. (از اقرب المو


غفار. [ غ ِ ] (اِخ ) ابن جاسم بن عملیق . او جدی جاهلی قدیم بود. پسرانش در نجد منزل داشتند. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 760).

غفار. [ غ ِ ] (اِخ ) نام گروهی از قبیله ٔ کنانه . (ناظم الاطباء). پدر قبیله ای است از کنانه ، و او غفاربن ملیک بن ضمرةبن بکربن عبدمنات بن کنانة. از آن قبیله است ابوذر جندب بن جنادة غفاری یکی از اصحاب نبی (ص ). (منتهی الارب ) (انسابی سمعانی ورق 410غفار. [ غ ُ ] (ع اِ) موی گردن و پس گردن . موی رخسار و موی زرد ساق و پیشانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). موهایی ریز که بر گردن و هردو جانب ریش وقفا و ساق زن و مانند آنهاست . (از اقرب الموارد).

منبع : معنی غفار در فرهنگ دهخدا

معنی اسم غفار در فرهنگ فارسی معین : (غَ فّ) [ ع . ] (ص .) از صفات خداوند به معنای آمرزنده .

معنی اسم غفار در فرهنگ فارسی عمید : ۱. بسیارآمرزنده؛ آمرزگار؛ آمرزنده و پوشانندۀ گناه.
۲. (اسم، صفت) از صفات خدای‌تعالی.

معنی اسم غفار در فرهنگ مترادف متضاد : آمرزگار، آمرزنده، بخشایشگر، غفور

مشاهیر
پری غفاری (بازیگر)
جهانگیر غفاری (بازیگر)
رزیتا غفاری (بازیگر)
داود غفارزادگان (نویسنده)
معنی اسم غفار چیست؟

آمرزنده و بخشاینده، از نامهای خداوند

منشا و ریشه اسم غفار چیست؟

اسم عربی

چند نفر با اسم غفار در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 16566 نفر با اسم غفار در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم غفار چیست؟

اسم هایی که به غفار میاد : غفران، غفور، تاویار، تخار، جبار، چاویار، حسین سالار، عبدالغفار، پینار، تووشیار، خوبیار، دلبهار، دلدار

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)