معنی نام عاقل

جزئیات اسم عاقل
نام عاقل به معنای «دانا، هوشیار» یک نام پسرانه عربی با املای [ ع ا ق ِ ل ] می باشد؛ طبق آخرین سرشماری ثبت شده در ثبت احوال 177 نفر با اسم عاقل در ایران وجود دارد.
همه چیز درباره اسم عاقل
👦 جنسیت اسم پسرانه
🗣 تلفظ به فارسی عاقِل
📣 آوانگاری /āqel/
🌍 ریشه اسم عربی
🆎 به انگلیسی Aghel
🔢 ابجد 201
🔝 فراوانی 177
اطلاعات بیشتر

معنی اسم عاقل در فرهنگ نام‌ها : (تلفظ: āqel) (عربی) آن که از سلامت عقل برخوردار است ؛ آن که عقلش خوب کار می‌کند ؛ دارای بهره‌ی هوشی بالا ؛ خردمند .

معنی اسم عاقل در لغت‌نامه دهخدا : عاقل . [ ق ِ ] (اِخ ) ابن کلبی گوید کوهی است که حارث بن آکل المرار جد امری ءالقیس بدان ساکن بود. (معجم البلدان ).


عاقل . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه واقع در 35هزارگزی جنوب باختری میانه و 35هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز و میانه و 20هزارگزی راه آهن میانه - م
عاقل . [ ق ِ ] (اِخ ) کوهی است به نجد. (معجم البلدان ).

عاقل . [ ق ِ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد قیس . (معجم البلدان ).

عاقل . [ ق ِ ] (اِخ ) نصر گوید ریگی است بین مکه و مدینه . (معجم البلدان ).

منبع : معنی عاقل در فرهنگ دهخدا

معنی اسم عاقل در فرهنگ فارسی معین : (ق ) [ ع . ] (ص .) خردمند.

معنی اسم عاقل در فرهنگ فارسی عمید : ۱. [جمع: عقلا] دانا؛ هوشیار؛ زیرک؛ خردمند.
۲. (فقه) دهندۀ دیۀ مقتول.

معنی اسم عاقل در فرهنگ مترادف متضاد : باهوش، بخرد، تیزهوش، حکیم، خردمند، دانا، ذکی، رشید، زیرک، فهمیده، لبیب، هوشمند، هوشیار ≠ جاهل، نادان

معنی اسم عاقل در فرهنگ سره : خردمند، زیرک

معنی اسم عاقل در دیکشنری فارسی به انگلیسی : clearheaded, intelligent, judicious, lucid, rational, reasonable, right, ripe, sage, stable, thinking, understanding, well-balanced, wise

معنی اسم عاقل در دیکشنری فارسی به عربی : حذر , حکيم , صاحي

معنی اسم عاقل در دیکشنری فارسی به ترکی : kafalı

معنی اسم عاقل در دیکشنری عربی به فارسی : معقول , محسوس , مشهود , بارز

معنی اسم عاقل چیست؟

دانا، هوشیار

منشا و ریشه اسم عاقل چیست؟

اسم عربی

چند نفر با اسم عاقل در ایران هست؟

طبق اطلاعات ثبت شده در سازمان ثبت احوال ایران در حال حاضر 177 نفر با اسم عاقل در ایران ثبت شده.

اسم های هم آوا و مشابه اسم عاقل چیست؟

اسم هایی که به عاقل میاد : عابد، عابدین، عابس، عاد، عادل، عابده، عاتکه، عادله، عادیات، عارفه

ای پسر اگر «فرزندی» آیدت اول باید که نام نیکو نهی که از جمله حق فرزندان بر پدران آنست که نام خوب نهند. (قابوسنامه. باب بیست و هفتم)