معنی اسم صلاح در فرهنگ نامها : (تلفظ: salāh) (عربی) شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن ، مصلحت؛ درست کاری، نیکوکاری ؛ (در قدیم) سودمند بودن ، فایده داشتن .
معنی اسم صلاح در لغتنامه دهخدا : صلاح . [ ص ِ ] (ع مص ) هم دیگر آشتی کردن . (منتهی الارب ). آشتی و مصالحه . (غیاث اللغات ). || نیکوئی کردن . (منتهی الارب ).
صلاح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن مبارک بخاری نقشبندی از متصوفه ٔ بزرگ قرن هشتم هجری . او راست : انیس الطالبین و عدة السالکین فی مناقب خواجه بهاءالدین که به سال
785 از کتابت آن فارغ شده است . نسخه ای از این کتاب در کتابخانه ٔ دهخدا موجود است .
صلاح . [ ص َ ] (اِخ ) نام مکه شرفهااﷲ تعالی است . (منتهی الارب ). نامی است مکه را. (مهذب الاسماء).
صلاح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عزالدین مؤیدی حسنی فاضلی یمانی و از سادات است . وی در صنعاء متولد شد و کتاب ها کرد که از آن جمله شرح فصول در علم اصول بود و او را نظمی است . وی به سال
1015 هَ . ق . تولد و به سال
10
صلاح . [ ص َ ] (ع اِمص ) نیکی . ضد فساد که تباهی باشد. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). ضد فساد. (مهذب الاسماء). عَبش . عَبَش . (منتهی الارب ). مصلحت . بسامانی : خداوند داند که مرا در چنین کارها غرضی نیست جز صلاح هر دو جانب نگاه داشتن . (تاریخ بیهقی چ اد منبع : معنی صلاح در فرهنگ دهخدا معنی اسم صلاح در فرهنگ فارسی معین : (صَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نیکی کردن . 2 - نیک شدن . 3 - آشتی کردن . 4 - (اِمص .) نیکوکاری .
معنی اسم صلاح در فرهنگ فارسی عمید : ۱. مصلحت.
۲. نیکوکار شدن.
۳. [مقابلِ فساد] خیر؛ نیکی.
۴. [قدیمی] نیک شدن؛ نیکو شدن.
معنی اسم صلاح در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. صوابدید، مصلحت
۲. خوبی، خیر، نیکی
۳. آشتی، صلح
۴. اهلیت، شایستگی ≠ فساد
معنی اسم صلاح در دیکشنری فارسی به انگلیسی : advisable, expedient, prudence, prudent, righteous, wise