معنی اسم سیما در فرهنگ نامها : (تلفظ: simā) (عربی) چهره ، صورت ؛ (در قدیم) نشان و حالتی در صورت انسان که مبین حالات درونی باشد.
معنی اسم سیما در لغتنامه دهخدا : سیما. (ع اِ)نشان و علامتی که شناخته شود بدان خیر و شر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نشان . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 60). نشان . علامت . (منتهی الارب ) :
اگر تو راست میگویی که فعل مرد و زن باشد
چرا شکل تو
سیما. [ سی ی َ ] (ع ق مرکب ) خاصه و خاص . (غیاث ) (آنندراج ). لاسیَّما. مخصوصاً. علی الخصوص . بویژه .
منبع : معنی سیما در فرهنگ دهخدا معنی اسم سیما در واژهنامه آزاد : به معنی چهره، صورت
معنی اسم سیما در فرهنگ فارسی معین : (اِ) 1 - چهره ، قیافه . 2 - علامت ، هیئت .
معنی اسم سیما در فرهنگ فارسی عمید : ۱. روی؛ چهره؛ صورت.
۲. [قدیمی] ناصیه؛ پیشانی.
۳. [قدیمی] علامت؛ هیئت.
= لاسیما
معنی اسم سیما در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. چهر، چهره، رخ، رخسار، رو، روی، صورت، عارض، عذار، قیافه
۲. علامت، نشان، هیئت
معنی اسم سیما در فرهنگ سره : چهره، رخسار
معنی اسم سیما در دیکشنری فارسی به انگلیسی : air, aspect, bearing, complexion, countenance, face, facet, features, image, lineament, look, physiognomy, semblance, surface, visage
معنی اسم سیما در دیکشنری فارسی به عربی : حاجب , سمت , ظهور , هواء , هيئة