معنی اسم سخن در لغتنامه دهخدا : سخن . [ س ُ خ ُ / س ُ خ َ / س َ خ ُ / س َ خ َ ] (اِ) سخون . پهلوی «سخون » «اونوالا 116» و «سخون » (کلمه ، لفظ، عبارت )، از اوستا «سخور» (اعل
سخن . [ س َ] (ع مص ) اشک گرم گریستن یعنی محزون و غمناک بودن . || (اِ) تب یا گرمی یا زیادت گرمی . (منتهی الارب ). تب ، و گفته شده است گرمی . (اقرب الموارد).
سخن . [ س ُ ] (ع ص ) گرم . (منتهی الارب ).
سخن . [ س ُ ] (ع مص ) گرم بودن . (اقرب الموارد).
سخن . [ س ُ خ ُ ] (ع مص ) گرم بودن . (اقرب الموارد). گرم گردیدن . (منتهی الارب ). || محزون بودن . (از اقرب الموارد). اشک گرم گریستن یعنی محزون بودن . (منتهی الارب ).
منبع : معنی سخن در فرهنگ دهخدا معنی اسم سخن در فرهنگ فارسی معین : (سُ خَ) [ په . ] (اِ.) 1 - کلام ، گفتار. 2 - نطق ، بیان . 3 - اراده ، آرزو.
معنی اسم سخن در فرهنگ فارسی عمید : آنچه گفته شود؛ کلام؛ قول؛ نطق؛ بیان؛ گفتار.
〈 سخن پهلودار: [مجاز] حرف گوشهدار و نیشدار؛ حرف کنایهآمیز که طعن یا دشنامی در آن باشد.
〈 سخن راندن: (مصدر لازم) [مجاز] سخن گفتن؛ نطق کردن.
〈 سخن گفتن: (مصدر لازم) حرف زدن؛ گفتگو کردن.
〈 سخن سرد: [قدیمی، مجاز] سخن
معنی اسم سخن در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. بیان، عرض، قول، کلام، گفتار، گفتگو، مقال، نطق، گفت، حرف
۲. ادبیات، شعر
معنی اسم سخن در دیکشنری فارسی به انگلیسی : logue _, logy _, phono-, speak _, speaking, speech, talk, tongue, utterance, word
معنی اسم سخن در دیکشنری فارسی به عربی : تلفظ , شفة , کتاب , کلمة , منشار
معنی اسم سخن در دیکشنری فارسی به ترکی : söz