معنی اسم ستار در فرهنگ نامها : (تلفظ: sattār) (عربی) آنکه چیزی را پوشیده و در پرده میدارد ، پوشنده ، از نامهای خداوند .
معنی اسم ستار در لغتنامه دهخدا : ستار. [ س ِ ] (اِخ ) کوهی است سیاه بین ضیقه و حورا که بین آن و بین ینبع سه روز فاصله است . (از معجم البلدان ).
ستار. [ س ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است به بحرین شامل بیش از یکصد دِه که متعلق به بنی امروءالقیس بن زید مناة است . (معجم البلدان ).
ستار. [ س ِ ] (اِخ ) کوههای کوچک سیاهی که منقاد است بنی ابی بکربن کلاب را. (از معجم البلدان ).
ستار. [ س ِ ](اِ مرکب ) در زبان کنونی نیز سه تار (آلت موسیقی که دارای سه یا چهار سیم است ). رجوع شود به ستاره . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ساز طنبور را هم میگویند. (برهان ). نام سازی است و ستاره گویندش و نیز سه تار. (آنندراج ) (شرفنامه ).
ستار. [ س ِ ](اِخ ) یوم الستار؛ جنگی میان بکربن وائل و بنی تمیم بوده است و در آن قیس بن عاصم قتادةبن سلمة الحنفی را که فارس بکر بود کشتند، شاعر آنان گوید
: قتلنا قتادة یوم الستار
و زیداً اسرنا لدی معنق .
(از معجم البلدان ).<
منبع : معنی ستار در فرهنگ دهخدا معنی اسم ستار در فرهنگ فارسی معین : (سَ تّ) [ ع . ] (ص .) بسیار پوشاننده . ؛~ العیوب الف - پوشانندة عیب ها. ب - صفتی از صفت های خدا.
(س ) [ ع . ] (اِ.) پوشش .
معنی اسم ستار در فرهنگ فارسی عمید : بسیارپوشاننده.
= سهتار
= ستاره١
ستر؛ پرده؛ پوشش.
معنی اسم ستار در فرهنگ مترادف متضاد : پوشاننده، رازپوش، عیبپوش ≠ افشاگر