معنی اسم ذوالقدر در فرهنگ نامها : (تلفظ: zolqadr) (عربی) (در قدیم) دارای ارج و منزلت ، ارجمند .
معنی اسم ذوالقدر در لغتنامه دهخدا : ذوالقدر. [ ] (اِخ ) (علاءالدوله ) «گفتار در بیان جشن فرمودن شاه گیتی فروز در روز نوروز و توجه نمودن جهة دفع شر علاءالدوله ذوالقدر به مساعدت بخت فیروز».... پادشاه آفاق [ شاه اسماعیل ] ازیورت قشلاق بیرون خرامیده در مرغزاری که عذوبت آبش خاصیت چشمه ٔ تسنیم ظاهر میگردانید و لطافت
ذوالقدر. [ ] (اِخ ) نام قبیله ای است و در شرح احوال تیمور گورکان نام آن قبیله آمده است . صاحب حبیب السیر در وقایع سال
803 می آورد: روز شنبه ٔ چهارم شعبان موافق اوائل ئیلان ئیل رایت مراجعت برافراشت [ تیمور از دمشق ] و در غوطه نزول اجلال اتفاق
ذوالقدر. [ ] (اِخ ) نام قریه ای در
538 هزارگزی طهران میان کتانو و جرغول . و آنجا ایستگاه راه آهن است .
ذوالقدر. [ ] (اِخ ) یکی از ایلات هفتگانه ٔ ترک ، در سپاه صفویّه . رجوع به استاجلو شود.
ذوالقدر. [ ذُل ْ ق َ دَ ] (اِخ ) زین الدین قرجه . او در اوّل رئیس قبیله ای از تراکمه بود و در
780 هَ . ق . ابتدا مرعش و سپس البستان را مسخر کرد و در
787 درگذشت . و مؤسس حکمرانان ذوالقدریه او باشد. رجوع به ذوا
منبع : معنی ذوالقدر در فرهنگ دهخدا معنی اسم ذوالقدر در فرهنگ فارسی معین : ( ~. قَ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - توانا. 2 - صاحب بزرگواری .
معنی اسم ذوالقدر در فرهنگ فارسی عمید : ۱. صاحب قدر.
۲. دارای حرمت و وقار.
۳. دارای قوه و طاقت.