معنی اسم حجت در فرهنگ نامها : (تلفظ: hojjat) (عربی) آنچه با آن بتوان ادعایی را ثابت کرد ، دلیل ، برهان ؛ (در قدیم) پیشوا ، رهبر .
معنی اسم حجت در لغتنامه دهخدا : حجت . [ ح ُج ْ ج َ ] (اِخ ) تخلص حکیم ناصرخسرو. رجوع بکلمه ٔ ناصرخسرو شود.
حجت . [ ح ُج ْ ج َ ] (ع اِ) نمودار. دلیل . بینة. برهان . سلطان . امثولة. ثبت . آوند. (؟) آنچه بدان دعوی ثابت شود. مادل به علی صحة الدعوی . و قیل الحجة و الدلیل واحد. (تعریفات جرجانی ص
56). تهانوی گوید: بالضم ، مرادف للدلیل . کما فی شرح الطوال
حجت . [ ح ُج ْ ج َ ] (ع اِ) یکی از دوازده مبلغ باطنیان هر امام ، و آن رتبتی است فوق داعی و دون داعی مأذون ، و حجت خراسان لقب ناصرخسرو شاعر است
: حجت و برهان مجوی جز که ز حجت
چون عدوی حجتی و داعی و مأذون .
ناصرخسرو.
حجت . [ ح ُج ْ ج َ] (اِخ ) یا حجةالعصر یا حجةالزمان یا حجةالخلف لقب امام دوازدهم شیعه محمدبن حسن العسکری مهدی (ع ) است .
منبع : معنی حجت در فرهنگ دهخدا معنی اسم حجت در فرهنگ فارسی معین : (حُ جَّ) [ ع . حجة ] (اِ.) 1 - دلیل ، برهان . 2 - سبب ، موجب . 3 - یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان .
معنی اسم حجت در فرهنگ فارسی عمید : ۱. آنچه به آن دعوی یا مطلبی را ثابت میکنند؛ برهان؛ دلیل؛ نمودار.
۲. سند؛ مدرک.
〈 حجت بارد: [مجاز] حجت سست و ضعیف.
معنی اسم حجت در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. استدلال، برهان، بینه، دلیل
۲. سند، مدرک
۳. انگیزه، سبب، موجب
۴. حکم، فتوا
۵. پیشوا، رهبر، زعیم، هادی
معنی اسم حجت در دیکشنری فارسی به انگلیسی : contention