معنی اسم ترنج در فرهنگ نامها : (تلفظ: tora(o)nj) (در گیاهی) بالنگ ؛ طرحی (در قدیم) مرکب از طرحهای اسلیمی و گل و بوتهای که معمولاً در وسط نقش قالی ، تذهیب ، و مانند آنها به کار میرود ؛ گُویی از مواد معطر .
معنی اسم ترنج در لغتنامه دهخدا : ترنج . [ ت َ رَ ] (اِ) تنج باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ). بمعنی فراهم نشاندن . (برهان ). فراهم نشانده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تنجیدن و ترنجیدن و ترنجیده شود. || معبر تنگ و راه دشوار. (از ناظم الاطباء). و رجوع به تنجیدن ، ترنجیدن و ترنجیده شود.
ترنج . [ ت ُ رُ ] (اِ) چین و شکنج باشد... (فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). چین و شکنج و امر بدین معنی . (فرهنگ رشیدی ). || سخت درهم فشرده و درهم کشیده باشد و امر به این معنی هم هست . (برهان ). محکم بستن میان و تنگ بر
ترنج . [ ت ُ رُ
/ رَ ] (اِ) میوه ای است معروف که پوست آنرا مربا سازند و بعربی تفاح مائی خوانند. (برهان ). میوه ای است معروف و مشهور. همانا که بواسطه ٔ کثرت چین و شکنج باشد که در پوست آن است که به این اسم موسوم است . (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهن
منبع : معنی ترنج در فرهنگ دهخدا معنی اسم ترنج در فرهنگ فارسی معین : (تُ رُ یا رَ)(اِ.) 1 - چین و شکن . 2 - سخت در هم فشرده .
( ~.) (اِ.) نقشی است در میانة قالی یا قالیچه که آمیزه ای است از گل و برگ و شاخه های اسلیمی .
(تُ رَ) (اِ.) 1 - بالنگ . 2 - میوة درخت بالنگ .
معنی اسم ترنج در فرهنگ فارسی عمید : ۱. (زیستشناسی) = بالنگ: ◻︎ رسم ترنج است که در روزگار / پیش دهد میوه پس آرد بهار (نظامی۱: ۷).
۲. نوعی نقشونگار که از ترکیب گل، برگ، و طرحهای اسلیمی ساخته میشود و بیشتر در نقشۀ قالی، قالیچه، پردۀ قلمکار، کاشی، و تذهیبکاری در وسط نقشهای دیگر قرار میگیرد و گاهی در چهارگوشۀ آن طرحهای سهگوشه
= ترنجیدن
معنی اسم ترنج در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. بالنگ
۲. طرحچهارگوشه، طرح گلوبوتهدار، طرح اسلیمی(قالی و )
معنی اسم ترنج در فرهنگ سره : ترنگ
معنی اسم ترنج در دیکشنری فارسی به ترکی : ağaç kavunu