معنی اسم سام در فرهنگ نامها : (تلفظ: sām) (در اوستایی) به معنی سیاه ؛ نام خانوادهای ایرانی ؛ (در اعلام) جهان پهلوان ایرانی نوادهی گرشاسب جهان پهلوان پدر زال و جد رستم جهان پهلوان ؛ (در عبری) سام به معنی 'اسم' است و آن نام فرزند ارشد نوح نبی (ع) می باشد.
معنی اسم سام در لغتنامه دهخدا : سام . (اِخ ) عموسام . شخصیت مضحکی است از دموکراسی ایالات متحده ٔآمریکا. نام وی معرف هزل آمیز افراد آمریکایی است .
سام . (اِخ ) از قراء غوطه دمشق است . (معجم البلدان ).
سام . (اِ) آتش ، چه جانوری که در آتش مسکون میشود او را سام اندر میگویند یعنی اندر آتش و سمندر مخفف آن است . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ) (جهانگیری ). آتش . (الفاظ الادویه ). این اشتقاق عامیانه است ، چه سمندر مأخوذاز «سالامندرا» یونانی است . رک . سالامندرا و سمندر. (حاشیه ٔ بر
سام . (اِ) در سانسکریت بمعنی حدیث خوش است . (التفهیم ص
62). رجوع به سام بیذ شود.
سام . (اِخ ) ابن غیاث الدین غور. از جد غوریان است که بعد از عم زاده پادشاه شد و بعراق رفت . (تاریخ گزیده ص
407). رجوع به حبیب السیر شود.
منبع : معنی سام در فرهنگ دهخدا معنی اسم سام در واژهنامه آزاد : سام:
آﺗﺶ مقدس ،ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﭘﯿﻤﺎﻥ
از ﺷﺨﺼﯿﺘﻬﺎﻯ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ، ﻧﺎﻡ ﭘﻬﻠﻮاﻥ اﯾﺮاﻧﯽ ﭘﺴﺮ ﻧﺮﯾﻤﺎﻥ و ﭘﺪر زاﻝ و ﺟﻬﺎﻥ ﭘﻬﻠﻮاﻥ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ در زﻣﺎﻥ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﭘﺎدﺷﺎﻩ ﭘﯿﺸﺪادﻯ
(اوستایی) سیاه.
معنی اسم سام در فرهنگ فارسی معین : [ ع . ] (اِ.) سبیکة زر و سیم .
[ ع . ] (اِ.) خیزران (واحد آن سامه ).
(مّ) [ ع . ] (ص .) 1 - زهردار، ذوسم . 2 - سام ابرص .
(اِ.) 1 - بیماری . 2 - ورم .
معنی اسم سام در فرهنگ فارسی عمید : ۱. ورم؛ آماس.
۲. مرض.
دارای سَم؛ زهردار؛ زهرناک.
〈 سام ابرص: (زیستشناسی) [قدیمی] جانوری شبیه چلپاسه؛ ماترنگ؛ ماتورنگ.
معنی اسم سام در فرهنگ مترادف متضاد : ۱. بیماری، مرض، ناخوشی
۲. ورم، آسم
۳. سرسام، دوار
۴. خیزران
۵. سمی، زهردار، خطرناک، زهرناک ≠ بیزهر، غیرسمی
۶. آتش ≠ آب
معنی اسم سام در دیکشنری فارسی به انگلیسی : Shem
معنی اسم سام در دیکشنری عربی به فارسی : زهرالود , مضر , موذي , زهردار , سمي , زهري , ناشي از زهر اگيني , زهراگين
ملا لت , خستگي