معنی اسم بشر در فرهنگ نامها : (تلفظ: bešr) (عربی) گشاده رویی ؛ (در اعلام) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد میزیست و گروهی از صوفیان را در اطراف خود گرد آورد . گویند وی در آغاز به کار لهو و لعب مشغول بود و بر اثر تذکر موسی بن جعفر (ع) متنبه شد و توبه کرد .
معنی اسم بشر در لغتنامه دهخدا : بشر. [ ب ِ ] (ع اِمص ) گشاده رویی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || روی مردم ، یقول : فلان حسن البشر.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روی آدمی . (آنندراج ).
بشر. [ ] (اِخ ) ده جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن
374 تن . آب از قنات . محصول آن غلات ، انگور و شغل اهالی زراعت ، قالی ، گلیم و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
1).
بشر. [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قاقازان ، بخش ضیأآباد شهرستان قزوین با
374 تن سکنه . آب از قنات . محصول آنجا غلات ، انگور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
1).
بشر. [ ب َ ] (اِخ ) وادیی است که در آن تره های نیکو روید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دره ای که در آن گیاهی روید که خام خورند یا دره ای که در آن جز گیاه هرزه نروید. (از دزی ج
1 ص
89).
بشر. [ ب َ ] (ع مص ) مژده دادن کسی را. یقال : بشرته بمولد فابشر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
-
بَشر به چیزی ؛ مسرور شدن بدان . و بشارت دادن . (از اقرب الموارد).
|| هدیه دادن به آورنده ٔ خبر خوش .
منبع : معنی بشر در فرهنگ دهخدا معنی اسم بشر در فرهنگ فارسی معین : (بِ) [ ع . ] (مص ل .) گشاده رویی ، خوشرویی .
(بَ شَ) [ ع . ] ( اِ.) مردم ، آدمی ، انسان .
معنی اسم بشر در فرهنگ فارسی عمید : انسان؛ مردم؛ آدمی.
۱. گشادهرویی؛ تازهرویی.
۲. نکوروریی.
معنی اسم بشر در فرهنگ مترادف متضاد : آدم، آدمی، آدمیزاد، آدمیزاده، انسان، مردم، ناس ≠ حیوان
معنی اسم بشر در فرهنگ سره : آدم
معنی اسم بشر در دیکشنری فارسی به انگلیسی : beaker, humankind, man, wight
معنی اسم بشر در دیکشنری فارسی به عربی : لحم , نوع
معنی اسم بشر در دیکشنری فارسی به ترکی : insan