معنی اسم برهان در فرهنگ نامها : (تلفظ: borhān) (عربی) دلیل ، حجت ، حجت روشن ، دلیل قاطع؛ از واژههای قرآنی؛ (در اعلام) نام پادشاهی از طبقات سلاطین اسلام.
معنی اسم برهان در لغتنامه دهخدا : برهان . [ ب ُ ] (اِخ ) چهارمین تن از عمادشاهیان در برار که از حدود 968 تا 976 هَ . ق . سلطنت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ).
برهان . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. سکنه ٔ آن
365 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات وتوتون و حبوب است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج
4).
برهان . [ ب ُ ] (ع اِ) حجت و بیان واضح . (منتهی الارب ). حجت روشن . (دهار). حجت . (اقرب الموارد). دلیل قاطع، و فرق در میان برهان و دلیل آنست که دلیل عام است و برهان خاص . (غیاث ) (آنندراج ). ج ، بَراهین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)
: یا أیها الناس
برهان . [ ب ُ ] (ع مص ) اقامت کردن حجت . (از ناظم الاطباء). بَرْهَنة. رجوع به برهنة شود.
برهان . [ ب َ ] (اِ) خوشحالی و شعف . (ناظم الاطباء).
منبع : معنی برهان در فرهنگ دهخدا معنی اسم برهان در فرهنگ فارسی معین : (بُ) [ ع . ] ( اِ.) دلیل ، جهت . ج . براهین .
معنی اسم برهان در فرهنگ فارسی عمید : ۱. حجت؛ دلیل.
۲. دلیل قاطع.
معنی اسم برهان در فرهنگ مترادف متضاد : بینه، حجت، دلیل، فرنود
معنی اسم برهان در فرهنگ سره : فرنود، نخش، پروهان
معنی اسم برهان در دیکشنری فارسی به انگلیسی : demonstration, justification, proof
معنی اسم برهان در دیکشنری فارسی به عربی : نظرية
معنی اسم برهان در دیکشنری فارسی به ترکی : kanıt
معنی اسم برهان در دیکشنری عربی به فارسی : دليل , گواه , نشانه , مدرک , اثبات , مقياس خلوص الکل , محک , چرکنويس